بسیاری از ما در زندگی در موقعیتهای مختلف احساس نفرت را چشیدهایم. حادثه یا کینهای از یک شخص باعث شکل گیری احساس نفرت در دل ما شده و با دیدن او، این حس در دل ما طغیان میکند. چطور باید جلوی پررنگتر شدن این حس را گرفت؟
احساس نفرت مثل خوره بیشتر از شخصی که از او متنفر هستیم، روح ما را میخورد. وقتی از کسی متنفریم، خودمان بیشتر اذیت میشویم. میخواهم به شما کمک کنم که از این حس آزرادهنده کم کنید و آن را کنترل کنید.
احساس نفرت چیست؟
نفرت یکی از هیجانات و احساسات است که همه انسانها کمابیش آن را تجربه میکنند.
وقتی انسان در مواجهه با مکان، شیء یا شخصی دچار احساس ناخوشایندی میشود و این احساس موجب دوری او از آن موقعیت میگردد، به آن احساس نفرت میگویند.
در مورد ریشه نفرت بین روانشناسان تربیتی و سایر روانشناسان و روانپزشکان اختلاف نظر وجود دارد. اما اکثر آنها احساس نفرت را هیجانی میدانند که مقابل عشق است.
اولین باری که انسان احساس نفرت را تجربه میکند کجاست؟
اگر در دوران کودکی به ویژه 2 تا 3 سالگی، عشق و محبت بین مادر و فرزند برقرار نشود، میتواند نقطه مقابل آن یعنی نفرت شکل بگیرد.
مادر موضوع اساسی علاقه کودک است و این علاقه بعد از او نسبت به سایر اعضای خانواده و همسر تا پایان عمر ادامه پیدا میکند.
تفاوت احساس نفرت و اجتناب
برخی معقتدند که نفرت همان اجتناب است. اما باید گفت تفاوتی میان نفرت و اجتناب وجود دارد.
عمدهترین تفاوت آنها این است که در اجتناب فرد عمداً و با اراده خود از موقعیت خاصی که قبلاً برایش ناخوشایند بوده دوری میکند. بنابراین نقش اراده فرد پیش از مواجهه با موقعیت مورد نظر وجود دارد. اما در احساس نفرت زمانی که فرد با موقعیت نفرتانگیز مواجه شود، دچار علائم خاصی میشود.
این علائم به لحاظ روحی، احساس ترس، عصبانیت، خجالت و فرار از آن موقعیت خاص به شکل ناخودآگاه است.
همچنین برخی علائم فیزیولوژیکی در سیستم قلب مانند تپش قلب، افزایش ضربان قلب و فشار خون وجود دارد. در مورد نفرت همچنین با علائمی در سیستم تنفسی همراه است. در این حالت فرد دچار احساس تنگی نفس، افزایش تعداد تنفس و احساس خستگی مفرط میشود.
به لحاظ گوارشی نیز تهوع، اسهال، دلپیچه، خشکی دهان، لرزش، تعریق و استفراغ به ویژه در کودکان از علائم شایع نفرت است.
چگونه بفهمیم کسی از ما متنفر است یا نه؟
برای اینکه بدانید کسی به شما احساس نفرت دارد یا خیر قطعا این حس در رفتار او پیداست. با کمی دقت و ریزبینی روی برخورد او با شما شاید بفهمید که از شما متنفر است یا نه؟ برای مثال:
وقتی اطرافشان هستید لبخند نمیزنند
این اتفاق یک بار و دوبار نیفتاده و به حال و هوای آن روزشان ربطی ندارد. اگر همیشه وقتی اطرافشان هستید لبخند نمیزنند، یک جای کار میلنگد. شاید از شما خوشش نمیآید.
طاقت ارتباط چشمی ندارند
اگر حس کردید موقع مکالمه، همکارانتان از ارتباط چشمی با شما خودداری میکنند علتش این است که میترسند نفرتشان را از چشمشان بخوانید. پس سادهترین کار برایشان این است که جای دیگری را نگاه کنند یا سعی کنند دور و برتان نیایند.
از شما دوری میکنند
اگر دیدید وقتی منتظر آسانسور هستید از پلهها میروند و صبر میکنند شما از ناهارخوری برگردید و بعد به آنجا بروند، نشانههای این است که از شما دوری میکنند و احساس نفرت به شما دارند.
حضورتان را به رسمیت نمیشناسند
روانشناسان معتقد هستند اگر کسی صبحها «صبح بخیر» و عصرها وقتی دارید میروید به شما «عصر بخیر» یا «خسته نباشید» نمیگویند احتمالاً به این خاطر است که از شما خوششان نمیآید.
برای شما شایعه میسازند
این رفتار غیر حرفهای است ولی اتفاق میفتد. پشت سرتان شایعه می سازند چون از شما متنفرند.
تلگرافی حرف میزنند
میپرسید «چه خبر؟» و اغلب با «هیچی» و «خبری نیست» نیست پاسخ میگیرید. در ایمیلهای کاری هم «سلام» و «ظهر بخیر» برایتان نمینویسند و یکراست میروند سر اصل مطلب. شاید احساس تنفر باعث کوتاهی این مکالمات میشود.
زبان بدن منفی دارند
اگر در مواجهه با شما چشمشان را میدزدند، دست به سینه میایستند و وقتی وارد دفتر میشوید چشمشان را از مانیتور نمیگیرند، زبان بدن آنها دارد میگوید که از شما خوششان نمیآید.
حتی وقتی روبرویشان نشستهاید مکاتبه ایمیلی میکنند
وقتی همکارتان از شما خوشش نیاید، سعی میکند ارتباطات شخصی خود را با شما به حداقل ممکن برساند. اگر متوجه شدید ارتباطها به سمت مکاتبات دیجیتالی پیش میرود، در واقع شاهد یک نشانه از احساس تنفر هستید.
در مورد زندگی خصوصی شما سوال نمیپرسند
اگر دیدید با همکاران دیگر در مورد بچهها یا اوقات فراغت و تفریحهایشان صحبت میکنند ولی هرگز مکالمات این چنینی با شما ندارند، نشانه این است که علاقهای به خودتان و در نتیجه زندگی شخصیتان ندارند.
با شما قرار بیرون از محل کار نمیگذارند
تا به حال به ناهار، تفریح خارج از اداره، ملاقات کاری بیرون از اداره در یک کافه با دیگر همکارانتان دعوت نشدهاید؟ آنها از این طریق دارند پیام میفرستند که از شما متنفرند.
مدام ساز مخالف میزنند
توی سر ایدههای شما میزنند. این نشانه این است که دوستتان ندارند. اگر حس میکنید به هر ایده و فکر شما حتی پیش از اینکه جملهتان را کامل کنید حمله میشود، علت آن این است که آنقدر از شما بدشان میآید که با ایدههایتان هم مغرضانه برخورد میکنند، حتی اگر عالی باشند.
شما را در شوخیها شریک نمیکنند
شوخی کردن روشی کلیدی برای تحکیم روابط در محل کار است. وقتی به حلقه داخلی راه داده نمیشوید احتمالاً نشانهی این است که همکاران با شما و در حضور شما راحت نیستند و شما را جزوی از تیم شوخها به حسابتان نمیآورند.
اعتبار ایدههای شما را مصادره میکنند
همکاری که در تلاش برای دزدیدن ایدههای شماست ممکن است فقط عشق مقام داشته باشد. ولی اگر این کار را فقط در حق شما میکند، احتمالاً به دنبال راهی برای اخراج شماست.
فضای بی اعتمادی شدید حاکم است
اگر انگیزههایتان را بیش از حد زیر سوال میبرند یا اطلاعات مورد نیاز را به سختی در اختیارتان قرار میدهند، احتمالاً در تلاش هستند شغل شما را به خطر بیاندازند و به شما احساس نفرت دارند.
فکر میکنند قدرت نامحدود دارند
گاهی بعضی همکاران برایتان عرض اندام کرده و رئیس بازی در میآورند، با اینکه هیچ اختیاراتی ندارند و رئیس شما نیستند.
راهکارهای مقابله با احساس نفرت
احساسات خود را سرکوب نکنید
خیلی از افراد هنگامی که هیجانی منفی را تجربه میکنند نگران و مضطرب میشوند. آنها وجود هیجانات منفی را در خود نمیپسندند و آن را انکار میکنند. حتما شنیدهاید که برخی افراد میگویند که “من هیچ وقت از چیزی متنفر نمیشوم یا خشم اصلا در من وجود ندارد!”. برای آن که بتوانید احساسات خود را مدیریت کنید نیازمند آن هستید که ابتدا وجود آنها را در خود شناخته و بپذیرید تا بعد بتوانید برای حل آنها چارهای پیدا کنید.
درباره احساس نفرت و مشکلات خود صحبت کنید
بیشتر مشکلات در روابط زمانی پدید میآیند که اصلا راجع به آنها صحبت نکنید. شاید چون برای پرهیز از دعوا و درگیری اصلا وارد گفتوگو نمیشوید؛ همین مسئله عاملی میشود تا مشکلات به تدریج انباشته شوند و متناسب با آنها میزان نفرت، خشم و سایر هیجانات منفی نیز افزایش یابد. پس اگر در مطرح کردن مشکلاتتان راحت نیستید، درمورد روشهای گفتوگو و حل مساله اطلاعات بیشتری کسب کنید یا از یک مشاور آگاه در این زمینه کمک بگیرید.
از عواملی که احساس نفرت ایجاد میکنند دوری کنید
اخبار منفی، جنگ، کودک آزاری، حیوان آزاری و شنیدن پیغامهای منفی فقط باعث خشم و نفرت ما میشوند. بدون آن که بتوانیم کار مثبتی در جهت بهبود آنها انجام دهیم. از این رو باید بیش از پیش از این عوامل، اخبار و نکات منفی دوری کنیم و به جای آنها به دنبال فعالیتهای مثبتی باشیم که میتواند خیری به دیگران برساند.
احساست را بپذیر اما رفتارت را کنترل کن
همیشه این جمله را به خود یادآوری کنید؛ “همه ما آزاد هستیم تا انواع احساسات را تجربه کنیم، اما نمیتوانیم آزادانه هر رفتاری که میخواهیم انجام دهیم”. اگر احساس نفرت در شما به حدی زیاد است که رفتارهایتان را تحت تاثیر قرار میدهد و از کنترل شما خارج است بهتر است با مراجعه به یک روانشناس به خودتان در کنترل و مدیریت احساسات کمک کنید.
احساس نفرت را ریشه یابی کنید
هیجانات شما میتوانند برایتان هشداردهنده و آگاهی بخش باشند. وقتی دچار احساس نفرت از کسی یا چیزی میشوید از خود بپرسید که چگونه این احساس در من شکل گرفت؟ چه چیزهایی باعث تشدیدشان شده است؟ سعی کنید افکار خود را هنگام تجربه این احساسات شناسایی کنید. خیلی از افکار آنقدر سریع و اتوماتیک اتفاق میافتند که ممکن است اصلا به آنها توجهی نکنید. اما باید بدانید که افکار شما در شکل گیری احساسات شما نقش اساسی ایفا میکنند. پس در درون خود دست به کاوش بزنید و ببینید چه فکرهایی در شما نفرت را بر میانگیزند؟
کسانی را نادیده بگیرید
نادیده گرفتن افرادی که بیجهت باعث خشم و نفرت ما میشوند نیز یک روش درمانی رفتاری دیگر است که جایگزین مناسبی به جای دیدن و دامن زدن به احساسات منفی است.
خود را سرگرم فعالیتهای روزانه و قطعا مثبت کنیم. این گونه است که اگر فردی که باعث نفرت ما میشود، نادیده گرفته شود، خود از رفتارهایش کوتاه میآید. ما نیز به همان میزان مشغول یک رفتار و یک هدف دیگر میشویم. در واقع وقت و زمانی برای ایجاد نفرت هدر ندادهایم و بیش از پیش به خود و هدفمان توجه کرده و بالغانه رفتار کردهایم.
یادتان باشد همه چیز آن طور که ما فکر میکنیم نیست!
شاید فرد و یا مکانی که باعث احساس نفرت ما میشود، در واقع هدفش ایجاد این احساس در ما نباشد. باید به این باور برسیم که تفکرات ما گاها دامن گیر خودمان است و به هیچ وجه همیشه درست عمل نمیکند. اگر ما فکر میکنیم فردی و یا شخصی باعث نفرت ما میشود و هدفش هم همین بوده، قطعا ما درگیر تفکر خود شدهایم و تصورات ما همیشه درست نیست.
فرض کنید وارد محیط غریبهای میشوید و به یکباره همه میخندند. اولین تصور هر کسی این است که آنها به من خندیدهاند اما قطعا در ۹۰ درصد موارد این تصور اشتباه است و در یک همزمانی ورود ما با خنده افرادی که به یک موضوع دیگر میخندیدهاند، مواجه شدهایم. به همین سادگی میتوانیم از همه افراد آن جمع متنفر شویم و یا میتوانیم با آرامش دلیل خنده آنها را جویا شویم و با لبخندی از آن شرایط گذر کنیم. این گونه است که میتوانیم فرصتهایی را که با خوشحالی گذراندهایم، را با تفکرات اشتباه خودمان به خشم و نفرت تبدیل کنیم.
چگونه حس تنفر را از بین ببریم؟
کمکهای خیریه و مردمی، تلاش برای کمک به کودکان حتی با رساندن یک وعده غذا به یک نیازمند، کمک به کسانی که در زندگی خود گره دارند. سر زدن به بیماران و سالمندان از دسته فعالیتهایی هستند که قطعا امواج و احساسات مثبت و رو به رشدی را در ما افزایش میدهند. در واقع میتوانیم هر بار که احساس نفرت شدیدی به مسئلهای را تجربه کردیم، به نیازمندی کمک کنیم و یا حیوان بیآزاری را مورد توجه قرار بدهیم.
نتیجه گیری
قسمتی از احساس نفرت ما هم بخاطر تداعی شدن خاطراتمان اتفاق میافتد. پس چنانچه با خودمان روراست باشیم و سیر به وجودآمدن تنفر را بررسی کنیم، بهتر میتوانیم بر رفتار و افکارمان کنترل داشته باشیم و به صورت افراطی از فرد یا شیء یا موضوعی خاص نفرت نداشته باشیم. در واقع یکی از روشهای درمانی برای چنین مشکلاتی، این است که ترجیحاً با کمک یک درمانگر افکار خود را شناسایی کنید و با تغییر آنها، هیجانات و احساسات خود را کنترل کنید.
من دوره کارشناسیم کسای زیادی رو می شناختم ازم متنفر بودن موندم با اینهمه نفرت چرا تو همین رشته من می خوندم اومدن چرا جای دیگه نرفتن!والا به خدا ایش مار از پونه بدش میاد دم لونه اش سبز
عالیه
سلام، چقدر درست نویسنده محترم اشاره کردند، من در گذشته از خیلی افراد بدم می امد، وقتی روی خودم کار کردم فهمیدم ریشه اش، در گذشته من است، وقتی شروع به تحصیل در روانشناسی کردم اینو حل کردم و رها شدم،
یکی که از روش هایی که منو رها کرد اینه و اون، کمک به اشخاصی که مشکل اعتیاد دارند،
دیگه بعنوان یک مشاور به آنها نگاه نمی کنم بلکه به عنوان یک انسان می بینم و دوست شان دارم،
ارادتمند شما محمدرضا حسن زاده