وقتی در روابط عاشقانه صحبت از تقسیم قدرت به میان میآید، معمولاً مردان به عنوان فرد مسلط و زنان به عنوان طرف مطیع رابطه شناخته میشوند. اما در مقابل گاهی اوقات هم تصویر یک زن فمنیستِ سلطه جو و مردی مطیع و فرمان بردار را مشاهده کردهایم.
سلطه جویی در روابط در حقیقت یک هنجار اجتماعی کاملاً متداول و بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ ارتباطی همهی ما است که ما حتی در زمان اجرای آن هم متوجه آن نیستیم. در واقع ما اصلاً به این مسئله فکر نمیکنیم که سلطهی ما بر دیگران، از همسر و فرزند گرفته، تا کارمند و دیگر اعضای اجتماع، چه تاثیری روی آنها میگذارد.
اما اگر کمی روی ارتباطات فردی و اجتماعی خود تامل کنیم متوجه میشویم که روابط مبتنی بر سلطه و تبعیت، تقریباً در تمام ابعاد مختلف زندگی ما حضور دارد.
در ادامهی این مقاله، به بررسی ابعاد مختلف تقسیم قدرت در زندگی مشترک خواهیم پرداخت و مزایا و معایب روابطی که در آنها قدرت به صورت نامتقارن تقسیم شده است را بررسی میکنیم.
مردان سلطه جو هستند یا زنان؟
سلطه جویی و سلطه پذیری پدیدهای است که حتی در مسئلهی ازدواج و روابط زن و مرد نیز امری بدیهی و جدایی ناپذیر محسوب میشود. در بیشتر روابط، طرف مسلط کسی است که در مورد بیشتر چیزها اظهار نظر و تصمیم گیری میکند، از انتخاب برنامههای تلویزیونی گرفته تا اینکه آن زوج به کجا بروند و به کجا نروند، چه چیزی بخورند و چه چیزی نخورند و سایر تصمیمات مرتبط با زندگی مشترک. طرف مطیع رابطه نیز تنها نقش حمایتی را ایفا میکند و قبل از انجام هر فعالیتی به دنبال دریافت تایید از شخص مسلط است.
تحقیقات نشان داده است که مردان، غالباً در ازدواج طرف مسلط رابطه بوده و زنان طرف مطیع و سلطه پذیر رابطه هستند. اما همیشه هم تقسیم قدرت در زندگی مشترک به این شکل نیست. در مواردی که مرد به دلایلی قادر نباشد تا نقش مردانه و مسلط خود را ایفا کند، معمولاً زن سلطه جو میشود. در برخی از موارد هم سلطه جویی در روابط ممکن است مربوط به عدم توانایی مرد در مدیریت هزینهها و تامین معاش خانواده باشد. در چنین شرایطی زن ممکن است جایگاه او را به عنوان سرپرست خانواده بگیرد تا خانواده از هم نپاشد.
تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد که راز موفقترین ازدواجها این است که غالباً یکی از شرکا مطیع دیگری باشد. بدون تردید، همهی ما به عنوان انسان با یکدیگر برابر هستیم، اما در هر رابطهای یک نفر باید مسئولیت هدایت رابطه را بر عهده بگیرد. در واقع این امکان وجود ندارد که دو راننده همزمان یک ماشین را هدایت کنند، به همین شکل این امکان ندارد که زن و مرد هر دو در خانواده فرد مسلط باشند.
چالشهای پیش روی روابط نامتقارن
تنها چالش سلطه جویی در روابط این است که شریک مسلط ممکن است درگیر قدرت خود شود و نسبت به زیردستانش رویکردی توهین آمیز و دیکتاتور اتخاذ کند. این مسئله، عامل تعداد زیادی از طلاقها و مشکلات بین زوجین در جامعه به شمار میآید. در چنین حالاتی، وقتی که شریک غالب به پرخاشگری و سرکشی روی میآورد، شریک مطیع و زیردست ممکن است دلیلی برای مطیع ماندن نبیند. بنابراین، بهترین تصمیم برای او ممکن است ترک رابطه باشد.
هر زن و شوهری قطعاً در ابتدای زندگی مشترک خود با چالشهایی مواجه خواهند شد؛ زیرا هر یک از آنها تجارب و پیشینهی تربیتی متفاوتی دارند و زمانی که هر دوی آنها دارای شخصیتهایی قوی و مستقل باشند هیچ یک حاضر نخواهد بود که استانداردهای خود را زیر پا بگذارد و خود را با استاندارهای طرف مقابل منطبق کند. این مسئله زندگی مشترک و همزیستی مصالحت آمیز زوجین را دشوارتر میکند.
زمانی که هیچ یک از طرفین حاضر نباشد در صورت بروز تضاد منافع از جایگاه خود عقب نشینی کند، زندگی مشترک دشوار شده و پایداری ازدواج به خطر میافتد. برای رفع این مشکل و جلوگیری از تعارضات مداوم بین زوجین، بهترین راه ایجاد یک رابطهی مبتنی بر سلطه و تبعیت است که به شکلی سالم بین طرفین ایجاد شده باشد.
در حقیقت دلیل اکثر این اختلافات زناشویی این است که در زندگی مشترک چه کسی مسئول خواهد بود. علاوه بر این، عواقب مخرب ناشی از جنگ قدرت و اختلافات دیگر بین زوجین، بیشترین آسیب را به زندگی مشترک وارد میکنند.
در این خصوص هم تحقیقات نشان داده، زوجهایی که در مورد تقسیم قدرت در رابطه خود با یکدیگر بحث نمیکنند معمولاً رابطهی پایدارتر و آرامتری را تجربه خواهند کرد.
چرا زنان آلفا جذاب هستند؟
کلید داشتن یک ازدواج موفق چیست؟
مسلط یا مطیع بودن در بین تمام روابط انسانی امری طبیعی است. اگر به روابط خود با دوستان، خانواده یا همکارانتان توجه کنید، متوجه میشوید که در برخی از این روابط شما فرد مسلط هستید و در برخی دیگر زیردست.
سلطه جویی در روابط بخش عمدهای از شخصیت اجتماعی ما را شکل میدهد و نقش مهمی در نحوهی برخوردمان با دیگران در زندگی روزمرهی ما ایفا میکند. این ویژگی شخصیتی اغلب ماهیتی سیال دارد و بسته به موقعیت و طرف ارتباط تغییر میکند. به عنوان مثال ممکن است فردی در برخورد با فرزندان خود شخصیتی مسلط و آلفا داشته باشد، اما در ارتباط با رییس خود در محل کارش شخصیتی مطیع و بتا داشته باشد.
همچنین معمولاً مشاهده میشود که در هر رابطه، یکی از زوجین مسلطتر و دیگری، مطیعتر است. در واقع بسیاری از متخصصان معتقدند که تعادل قدرت بین زوجین کلید یک ازدواج موفق است.
تقسیم قدرت در زندگی مشترک و روابط عاطفی یک پدیدهی مهم است که اغلب مورد توجه قرار نمیگیرد. اما به نظر میرسد پایدارترین روابط آنهایی است که وضعیت تقسیم قدرت در آنها از ابتدا مشخص است.
مزیتهای روابط نامتقارن چیست؟
در این قسمت مهمترین مزایای روابط مبتنی بر سلطه و تبعیت مورد بررسی قرار گرفته است:
استرس و مشاجرهی در رابطه کاهش مییابد
وقتی زوجها به صورت تیمی کار میکنند، یعنی زمانی که از یکدیگر حمایت میکنند و تسلط طرف مقابل را میپذیرند، بحث و جدل در بین آنها تا حد زیادی کاهش پیدا میکند. شریک زیردست به همهی تصمیماتی که طرف مسلط گرفته اعتماد میکند و آنها را میپذیرد و جایی برای شروع مشاجره و دعوا باقی نمیگذارد.
با کنترل سلطه جویی در روابط ، ثبات در رابطه برقرار میشود
هنگامی که تنها نتیجهی تقسیم قدرت در یک رابطه، ثبات و اطمینان از پایداری امور است، تقسیم نقش بین دو طرف رابطه بهترین انتخاب است و باید از ابتدای رابطه نقش هر فرد متمایز باشد. در این حالت زوجین تصمیم میگیرند که در همهی مسائل با هم همکاری کنند و عشق و درک متقابل را توسعه دهند که در نهایت منجر به خوشبختی و موفقیت آنها میشود.
ویژگیهای شخصیتی A و B
فرزندان شادتری پرورش مییابند
مطالعات نشان دادهاند زوجهایی که یکی از آنها مسلط و دیگری مطیع است، نسبت به زوجهایی که هر دو طرف مسلط هستند، فرزندان بیشتری دارند. این مسئله بیشتر به این دلیل است که زنان توسط مردان مطیع تحریک میشوند. ثانیاً، چنین زوجهایی، غالباً به افزایش همکاری و تفاهم و همچنین کاهش تعارضات بین خودشان گرایش و تمایل دارند و این مسئله به آنها کمک میکند تا انرژی بیشتری برای تربیت فرزندان خود صرف کنند.
با کنترل سلطه جویی در روابط ، رقابتهای مخرب در رابطه کمرنگ میشوند
اگر هر دو طرف جایگاه و نقش مشابهی در زندگی مشترکان داشته باشند، احتمال بیشتری وجود دارد که بین آنها رقابت و نزاع شکل بگیرد. در چنین حالتی زوجین ممکن است همیشه برای افزایش قدرت و سطح کنترل خود با طرف مقابل رقابت کنند که همین مسئله ممکن است به بروز دعوا و مشاجره بین آنها ختم شود. با این حال، در رابطهی مبتنی بر سلطه، هیچ احتمالی وجود ندارد که فرد مسلط احساس خطر کند، زیرا طرف مقابل همیشه مطیع او است.
نتیجه گیری
موفقیت یک رابطهی نامتقارن تا حد زیادی به سبک سلطهی مورد استفاده توسط شخصیت آلفا بستگی دارد. افراد مسلط باید اطمینان حاصل کنند که از پرخاشگری و رفتارهای مخرب استفاده نمیکنند و در مقابل ضمن رعایت احترام طرف مقابل، صبور و بردبار باشند تا امورات به خوبی پیش برود. در واقع این شما هستید که باید سعی داشته باشید تا سلطه جویی در روابط خود را کنترل کنید و دست از رقابت بردارید؛ تا بتوانید زندگی شادتری در کنار همسر و فرزندان خود داشته باشید.
دیدگاهتان را بنویسید