گاهی به زنان و مردانی بر میخوریم که مدتهاست نسبت به یکدیگر مهر و دوستی و کششی احساس نمیکنند. نشانه های طلاق عاطفی در زندگی مشترک آنها نمایان شده است. حتی گاهی زمینه روابط آنها را خشم و نفرت تشکیل میدهد، اما به زندگی مشترک خود به دلایلی ادامه میدهند، که از آن جمله میتوان به نبودن شرایط بهتر، وجود بچهها و نگرانی از بابت واکنش خانوادهها، مشکلات اقتصادی و ترس از آینده اشاره کرد.
هر زمان که بین جنبههای گوناگون ازدواج هماهنگی نباشد با نشانه های طلاق عاطفی رو به رو میشویم. ازدواج، زمانی مطلوبترین شکل را دارد که به نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی زن و شوهر پاسخ بدهد. هنگامی که ازدواج فقط به یک جنبه بپردازد و دو جنبه دیگر را مورد غفلت قرار دهد محکوم به شکست است. حتی اگر در ظاهر به طلاق منجر نشود.
طلاق عاطفی چیست؟
طلاق عاطفی به سرد شدن روابط میان زوجین گفته میشود، که این سردی تمامی جنبههای زندگی مشترک زن و مرد مانند روابط عاطفی و روحی، تعاملات گفتاری و روابط جنسی را در بر میگیرد. در این مواقع ریشههای شادی و نشاط در زندگی مشترک زن و مرد خشک شده و هر کدام در دنیای خود به سر میبرند. به تدریج طلاق عاطفی تا آن جا پیش میرود که هر یک از زوجین برای دیگری حکم هم خانه پیدا میکند که صرفا به بودن با هم عادت کردهاند.
نشانه های طلاق عاطفی
- کم شدن شور و هیجان در زندگی
- سرزنش یکدیگر، به رخ کشیدن اشتباهات، فاجعه آمیز کردن مسائل کوچک
- عدم استفاده از روشهای حل مسئله
- کاهش بسیار گذاشتن زمان برای همدیگر
- افزایش تفریحات بیرون زناشویی و تمرکز بر مسائل بیرون از خانواده
- گذراندن وقت زیاد با فرزندان و غافل شدن از روابط بهینه زناشویی
- کم شدن میزان نوازش کلامی، جسمی و روابط جنسی که موجب از دست دادن روابط عاطفی و وفاداری و زمینه ساز روابط فرا زناشویی می شود
- فاش شدن اسرار و اشتباهات همسران در بیرون از کانون خانواده
- پرداختن به سریالها و برنامههای تلویزیون به جای صرف وقت برای با هم بودن
- عدم اعتماد به یکدیگر در حل مشکلات و یأس و ناامیدی در حل مسائل خانواده
- فراموش نکردن گذشته و پرداختن به مسائل آن زمان به جای تفکر به مسایل پیش رو
- کاهش وابستگی به یکدیگر
- عدم پذیرش مشکل یا ماندن در وضعیت سکوت
- افزایش مسافرتهای مجردی به جای سفرهای خانوادگی
- عدم رسیدگی به امور منزل و رسیدگی به نظافت ، آشپزی و …
اما این نشانه های طلاق عاطفی نگرانکننده هستند:
یکی از شاخصترین نشانه های طلاق عاطفی در زندگی، این است که زوجین، آرامش بیشتر را در تنهایی میدانند. کارها و تفریحات مشترک به مرور کمتر میشود و هرکس برنامه خود را مانند افراد مجرد پیش میبرد و تنهایی تبدیل به عادت روزانهی طرفین میشود.
عدم تمایل به بحث و گفتگو در مورد مشکلات، بیتوجهی، سردی و انکار مسئله در برابر اعتراض طرف مقابل نیز یکی از نشانه های طلاق عاطفی است.
بیتوجهی به صحبتهای فرد مقابل، بی حوصلگی در گوش دادن و حرف زدن یا سکوت در برابر صحبتهای همسر یا تلاش برای پایان دادن به مکالمه یا عوض کردن موضوع مکالمه و حتی نادیده گرفتن همسر در زندگی از طلاق عاطفی خبر میدهد.
اولویت داشتن خواستههای خود نسبت به نیازهای همسر، بروزسریع احساسات منفی و خشم بدون توجه به احساسات همسر نیز یکی دیگر از نشانه های طلاق عاطفی زوجین است.
جو سرد، بی روح و سکوتی که در منزل حاکم است، همه را فراری میدهد. فرزندان در چنین شرایطی که احساس امنیت و آرامش نمیکنند. سعی میکنند بیشتر وقت خود را بیرون از خانه و با دوستان خود میگذرانند.
مراحل طلاق عاطفی
طلاق عاطفی به صورت کلی شامل پنج مرحله میشود که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت:
1- سرزنش
در طلاق های عاطفی، هر یک از زوجین شخص مقابل را مقصر همه اتفاقات افتاده میداند. زوجین تصویر نامناسبی نسبت به خود دارند که میتواند زمینه ساز آسیب جدی به آنها شود. فرد در این مرحله از طلاق عاطفی آشفته و پریشان به نظر میآید. این وضعیت از دید اطرافیان نیز قابل تائید است. در این مرحله زوجین میخواهند از یک زندگی پراسترس به آرامش برسند.
2- سوگواری
زوجین به دلیل مشکلات پیش آمده، دچار غم و ناراحتی فراوان شده و در دنیای خود غرق میشوند. همچنین تمرکز حواسشان کم میشود، به نحوی که در انجام امور روزمره نیز مشکل دارند.
3- خشم
در طی مراحل طلاق عاطفی هر یک از زوجین نسبت به اطرافیان اعم از دوستان و خانواده حس خشم دارند؛ به گونهای که شاید مرد نسبت به تمام زنها و زن نسبت به تمام مردها حس خشم داشته باشد. حتی گاهی به فرزندان خود توهین و پرخاشگری کرده و حساسیتهای بی مورد ابراز میکنند. اما واقعیتی که وجود دارد در پس این رفتارهای خشن و پرخاشگرانه، ترسهای فراوانی نهفته است.
4- تنهایی
افراد وقتی که در این مرحله قرار میگیرند، سعی بر این دارند که ترسها و نیازهای خود را انکار کنند، به گونهای که انگار نیازی به همسرشان ندارند و با اطمینان پیدا کردن نسبت به خود، میخواهند تصمیم نهایی را بگیرند. زوجین در این مرحله سعی بر بازسازی شخصیت خود داشته و تصویر ذهنی از خودشان در این مرحله نسبت به مرحله اول خیلی بهتر میشود.
5- بازگشت به زندگی
آخرین مرحله از فرایند طلاق عاطفی، ورود مجدد به زندگی است. مرد یا زن در این مرحله احساس میکند که کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته و اقدام به برنامه ریزی درازمدت میکند. اگر زوجین، هر دو با هم در این مرحله قرار بگیرند، طلاق قانونی بدون نیاز به محاکم قضایی صورت میگیرد.
نشانه های طلاق عاطفی چه موقع از ازدواج نمایان میشوند؟
در هرسنی و با هرشرایطی میتوان انتظار به وجود آمدن طلاق عاطفی را داشت. نمیتوان گفت که علت به وجود آمدن طلاق عاطفی خانوادهها به هم شباهت دارد. این مشکل میتواند در رابطه یک زوج جوان که سن ازدواج آنها ۲تا ۳ سال است رخ دهد یا میتواند در یک خانوادهای که چند بچه کوچک و بزرگ دارند باشد. حتی در خانوادهای که بچههایشان به حدی رسیدهاند که هرکدام به دنبال زندگی خود رفتهاند رخ دهد، که به اصطلاح به این مرحله سندرم آشیانه خالی نیز گفته میشود.
اما بیشترین میزان طلاق عاطفی در سالهای اول ازدواج رخ میدهد. بیشتر نشانه های طلاق عاطفی در این زمان پدیدار میشود. وقتی که کمکم بچهها به جمع خانواده اضافه میشوند و زوج سرگرمی بیشتری نسبت به قبل دارند، این مسئله کمتر احتمال دارد ولی با بزرگتر شدن بچهها باز هم احتمال طلاق عاطفی پررنگ میشود.
در یک زندگی زناشویی، زوجها در طول مسیر هدفهایی دارند و وقتی این هدفها به حداقل میرسد، میتوان انتظار طلاق عاطفی را داشت.
چه موقع طلاق قانونی گرفتن بهتر است؟
اگر درگیری شدید و غیر قابل اصلاح باشد، بهتر است که والدین رسما از یکدیگر جدا شوند. خانوادههایی که در آنها، نقشها و کارکردهای خانواده حفظ شده است، اما ابعاد عاطفی و صمیمیت در خانواده وجود ندارد و تنش، درگیری، اختلاف در اینگونه خانوادهها خیلی مشهود نیست، بهتر است که والدین از هم جدا نشوند. کودکان نیاز به دوست داشته شدن دارند، همچنین نیاز دارند که والدین هم یکدیگر را دوست داشته باشند.
چگونه از بروز نشانه های طلاق عاطفی پیشگیری کنیم؟
مهمترین راهکار و نکتهای که توجه به آن میتواند مانع از بروز بسیاری از جداییهای عاطفی شود این است که همسران در شناخت و برطرفکردن نیازهای عاطفی یکدیگر، ناموفق هستند. بهطور کلی میتوان گفت نیازهای اساسی که برای مردان تعریف شده است، از جمله حمایت خانوادگی، تحسین، همراهی در تفریحات و از این دست نیازها است. در مقابل نیازهای اساسی که برای زنان تعریف میشود میتوان به محبت، گفتوگو، صداقت و روراستی، حمایت مالی و تعهد خانوادگی اشاره کرد.
حال با توجه به اینکه تفاوت زیادی در نیازهای مردان و زنان دیده میشود؛ بنابراین به وجود آمدن مشکل و سازگاری میان آنها زیاد تعجبآور نیست. شاید مردی بهراستی به همسرش علاقه داشته باشد و فکر کند که نیازهای همسرش را برآورده کرده. اما مشکل اینجاست که او تصور میکند نیازهای همسرش مانند نیازهای خودش است و در این مسیر ناکام میماند. این مطلب درباره زنان نیز صدق میکند. پس از ابتدای ازدواج برای دور کردن نشانه های طلاق عاطفی از آن زندگی مشترک، زن و مرد باید توقعات و نیازهای یکدیگر را شناسایی و درک کنند.
نتیجه گیری
برخی با طلاق قانونی از هم جدا میشوند و بسیاری هم با طلاق عاطفی دلهایشان را از هم جدا میکنند. در خانههای مشترکشان به صورت مجزا زندگی میکنند تا روزی که مرگ، آنها را از هم رها کند. فرد در عین زندگی با فردی دیگر زیر یک سقف، تنهایی را تجربه میکند. نداشتن رضایت از زندگی زناشویی فشار روحی بیشتری را به او وارد میکند که این خود ناشی از ناآگاهی از مهارتهای ارتباطی بوده و مانع از بروز احساسات به شکل سازنده و سالم میشود و نشانه های طلاق عاطفی را روز به روز بیشتر میکند.
دیدگاهتان را بنویسید