تاریخ امروز18 شهریور 1403
افکار غیرمنطقی را متوقف کنید! - روژه مگ

افکار غیرمنطقی را متوقف کنید!

افکار غیرمنطقی را متوقف کنید!

همه ما گاهی اوقات افکار غیرمنطقی در ذهن خود داریم. این افکار، سبک زندگی ما را تحت تأثیر قرار داده و بر تصمیم گیری های روزانه ما تأثیر می گذارند. متأسفانه، بسیاری از ما به طور ناخودآگاه اجازه می دهیم که این افکار بر زندگی مان مسلط شوند.

اما چرا باید این افکار غیر منطقی را متوقف کنیم؟ این افکار می توانند باعث ایجاد استرس، اضطراب و افسردگی شوند. همچنین می توانند روابط ما را با دیگران نیز تحت تأثیر قرار دهند. در نتیجه، آنها می توانند کیفیت زندگی ما را به طور قابل توجهی کاهش دهند.

به همین دلیل است که یادگیری چگونگی شناسایی و متوقف کردن این افکار غیرمنطقی بسیار مهم است. با تمرین و کار روی خود، می توانیم یاد بگیریم که این افکار را شناسایی کرده و آنها را با افکار منطقی تر جایگزین کنیم. این می تواند به بهبود سلامت روانی، کاهش استرس و بهبود روابط ما کمک کند.

در این مقاله از روژه مگ، ما به بررسی چند نوع افکار غیرمنطقی و روش های موثر برای متوقف کردن آنها خواهیم پرداخت.

انواع افکار غیرمنطقی

افکار غیرمنطقی می توانند در انواع مختلفی ظاهر شوند. شناسایی این انواع افکار غیرمنطقی و یادگیری روش های مقابله با آنها می تواند به بهبود کیفیت زندگی فرد کمک کند. در ادامه به برخی رایج ترین انواع افکار غیرمنطقی خواهیم پرداخت.

انواع افکار غیرمنطقی

·       سعی در پیش بینی وضعیت

پیش بینی وضعیت آینده یکی از رایج ترین و در عین حال مخرب ترین انواع افکار غیرمنطقی است. این نوع تفکر، ذهن را به سمت تصور رخدادهای منفی و بدبینانه سوق می دهد که در واقعیت هنوز اتفاق نیفتاده اند. این پیش داوری های منفی، اضطراب و استرس را تشدید کرده و فرد را در چرخه ای معیوب گرفتار می کند.

در واقع، پیش بینی وضعیت آینده بر اساس تجارب منفی گذشته یا احساسات کنونی است. به عنوان مثال، فردی که در گذشته تجربه ترسناکی از پرواز داشته است، ممکن است در هر پرواز آینده خود را با این فکر مشغول کند که “اتفاق بدی خواهد افتاد” و با همین ذهنیت به سفر هوایی برود. این در حالی است که هیچ دلیل عینی و مستندی برای چنین پیش بینی منفی وجود ندارد.

این افکار پیش بینانه، اضطراب را به طرز چشمگیری افزایش داده و فرد را در وضعیت بدتر از آن چیزی که پیش بینی کرده است، قرار می دهد. در واقع، این افکار مخرب می توانند خود را به طرق مختلفی تحقق ببخشند؛ مثلاً فرد در اضطراب و استرس شدید، بیشتر مرتکب اشتباه شده و موجبات وقوع اتفاق منفی را فراهم آورد.

آگاهی از این سوگیری شناختی و تلاش برای جایگزین کردن آن با افکار واقع بینانه تر، می تواند به شکستن این چرخه معیوب کمک کند. به جای پیش بینی بدترین سناریو، فرد باید تلاش کند تا فرضیات مثبت تری را در ذهن خود پرورش دهد. این امر نه تنها باعث کاهش اضطراب می شود، بلکه احتمال وقوع اتفاقات مثبت را نیز افزایش می دهد.

در مجموع، پیش بینی وضعیت آینده یک سوگیری شناختی مخرب است که فرد را در چرخه ای معیوب از اضطراب و بدبینی گرفتار می کند. شناسایی این الگوی فکری و جایگزین کردن آن با افکار واقع بینانه تر، می تواند به بهبود سلامت روانی فرد و افزایش کیفیت زندگی او کمک کند.

·       خود تخریبی: چالشی پیچیده در افکار غیرمنطقی

خود تخریبی: چالشی پیچیده در افکار غیرمنطقی

خود تخریبی یک مسئله پیچیده است که بسیاری از افراد با آن دست و پنجه نرم می کنند. این پدیده اغلب ریشه در باورهای منفی و افکار غیرمنطقی دارد که فرد را به سوی رفتارهای مخرب و ویرانگر سوق می دهد. اما درک و مدیریت این روند می تواند گام مهمی در جهت رشد و بهبودی باشد.

یکی از عوامل اصلی خود تخریبی، اضطراب و هراس است. افرادی که در معرض این احساسات قرار دارند، اغلب از کلماتی مانند “باید” در توصیف خود استفاده می کنند. این باورهای سفت و سخت می توانند منجر به احساس درماندگی و ناتوانی شوند. فرد ممکن است فکر کند باید در موقعیت های اجتماعی کاملاً آرام باشد یا همیشه احساس راحتی کند، در حالی که این انتظارات غیرواقعی هستند.

افکار و باورهای خود تخریبی نه تنها اضطراب را تغذیه می کنند، بلکه احساس درماندگی و ناکارآمدی را نیز تقویت می نمایند. فرد ممکن است خود را به دلیل ترس و اضطراب سرزنش کند و صفت هایی مانند “ضعیف” و “ناتوان” را به خود نسبت دهد. این افکار منفی به تدریج گسترش یافته و فرد می تواند به این نتیجه برسد که هرگز در جمع احساس راحتی نخواهد کرد یا همیشه ناراحت خواهد بود.

برای مقابله با این چرخه مخرب، نیاز به تغییر در نگرش و رویکرد است. به جای استفاده از کلمات “باید” و انتظارات غیرواقعی، فرد باید تلاش کند تا واقع بینانه و مهربانانه با خود برخورد کند. دیدن نقاط قوت و پتانسیل های خود می تواند در شکستن این الگوهای منفی بسیار کمک کننده باشد.

·       ذهن خوانی و نیازهای ما برای تایید

ذهن خوانی و نیازهای ما برای تایید

در زندگی روزمره، گاهی اوقات ما به اشتباه فکر می کنیم که دیگران در حال قضاوت کردن ما هستند. این باور می تواند ناشی از نیازهای درونی ما برای دریافت تأیید و پذیرش از سوی دیگران باشد.

وقتی ما بر این باور هستیم که دیگران نسبت به ما احساس انتقادی دارند، ممکن است احساس عصبانیت و نگرانی در ما افزایش یابد. این نوع افکار غیرمنطقی اغلب باعث می شود که ما به سرعت به نتیجه گیری های اشتباه برسیم و افراد را بر اساس ظاهر و رفتارهای سطحی قضاوت کنیم.

برای مثال، فرض کنید که در هواپیما هستیم و گمان می کنیم که چهره ی مهماندار نشان می دهد که هواپیما مشکل جدی دارد. این نوع استنباط ها بر اساس ظاهر و رفتار فرد صورت می گیرد و ممکن است کاملاً اشتباه باشند. در واقع، مهماندار ممکن است از موضوعی کاملاً مرتبط با کار خود نگران باشد و هیچ ربطی به مشکل هواپیما نداشته باشد.

ریشه ی این افکار غیرمنطقی اغلب در نیاز ما برای دریافت تأیید و پذیرش از سوی دیگران نهفته است. زمانی که ما چنین نیازی داشته باشیم، ممکن است به طور خودکار فکر کنیم که دیگران نسبت به ما احساس منفی دارند، حتی اگر هیچ مدرکی برای این امر وجود نداشته باشد.

برای غلبه بر این نوع افکار غیرمنطقی، مهم است که به خود اعتماد کنیم و نسبت به نظرات دیگران کمتر حساس باشیم. با تقویت خودباوری و پذیرش خود، می توانیم از دام ذهن خوانی رها شده و زندگی آرام تری را تجربه کنیم.

چه چیزی باعث افکار غیرمنطقی می شود؟

چه چیزی باعث افکار غیرمنطقی می شود؟

افکار غیرمنطقی، که می توانند منجر به اضطراب و نگرانی بیشتر شوند، اغلب ریشه در عوامل متعددی دارند. یکی از مهم ترین این عوامل، اضطراب است. وقتی فرد با اضطراب مواجه می شود، ممکن است به راحتی افکار منفی و غیرواقعی را باور کند. این افکار غیرمنطقی می توانند چرخه ای از تفکرات منفی و اضطراب را به وجود آورند که بسیار سخت است از آن خارج شد.

عوامل دیگری نیز می توانند در شکل گیری افکار غیرمنطقی نقش داشته باشند. برخی از این عوامل مربوط به سلامت روان فرد هستند. اختلالات اضطرابی یا اختلالات روان پریشی می توانند محرک های مهمی برای بروز چنین افکاری باشند. افرادی که با این اختلالات دست و پنجه نرم می کنند، ممکن است به طور مکرر درگیر افکار غیرواقعی و ترسناک شوند.

همچنین، تجربیات قبلی نیز می توانند بر روی نحوه تفکر فرد تأثیر بگذارند. اگر فردی در گذشته با موقعیت های دشوار و ناگواری مواجه شده باشد، ممکن است در آینده به راحتی به افکار منفی و غیرمنطقی گرایش پیدا کند. الگوهای فکری منفی که در طول زمان شکل گرفته اند نیز می توانند یک عامل مهم در بروز افکار غیرمنطقی باشند.

عوامل محیطی نیز می توانند نقش مهمی در شکل گیری افکار غیرمنطقی داشته باشند. فشار اجتماعی، تجربیات ناگوار یا حتی تأثیرپذیری از دیگران می تواند منجر به ایجاد باورهای غیرواقعی در فرد شود. گاهی اوقات، افراد به دلیل تمرکز بیش از حد بر روی جزئیات نیز ممکن است درگیر افکار غیرمنطقی شوند.

در مجموع، افکار غیرمنطقی ریشه در عوامل متنوعی دارند که از اضطراب گرفته تا اختلالات روانی و تجربیات گذشته را شامل می شوند. شناسایی و مدیریت این عوامل می تواند به افراد کمک کند تا از چرخه تفکرات منفی و اضطراب رها شوند و به سمت افکار منطقی تر و سازنده تر حرکت کنند.

چه افرادی افکار غیرمنطقی را تجربه می کنند؟

چه افرادی افکار غیرمنطقی را تجربه می کنند؟

افکار غیرمنطقی، متأسفانه، بخشی از تجربه بشری است. هرکس در مقاطعی از زندگی خود ممکن است با این نوع افکار دست و پنجه نرم کند. اما برخی افراد بیشتر از دیگران مستعد تجربه این نوع افکار هستند.

افرادی که مستعد اضطراب و نگرانی هستند، معمولاً بیشتر درگیر افکار غیرمنطقی می شوند. این افراد همواره درحال پردازش افکار منفی و نگران آینده هستند. آن ها ممکن است مسائل کوچک را به مشکلات بزرگی تبدیل کنند یا درمورد رویدادهای غیرمحتمل نگران باشند.

همچنین افرادی که دچار اختلالات روان شناختی هستند، بیشتر در معرض تجربه افکار غیرمنطقی قرار دارند. مثلاً افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است در زمان مانیا دچار افکار بزرگنمایی شده یا در زمان افسردگی درگیر افکار منفی و مضطربانه شوند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نیز ممکن است افکار ناپایدار و شدید را تجربه کنند.

علاوه بر این، کسانی که دچار اختلال وسواس فکری-عملی هستند، افکار غیرمنطقی را به طور مکرر تجربه می کنند. این افراد ممکن است به طور مداوم درگیر افکار وسواسی یا باورهای غیرواقع بینانه باشند که آنها را ناراحت می کند.

در مجموع، هرکسی ممکن است در برهه ای از زندگی با افکار غیرمنطقی مواجه شود. اما افرادی که مستعد اضطراب، نگرانی و اختلالات روان شناختی هستند، بیشتر در معرض تجربه این نوع افکار قرار دارند. شناسایی و مدیریت این افکار می تواند به بهبود سلامت روان آن ها کمک کند.

مدیریت افکار غیرمنطقی

در مواجهه با افکار غیر منطقی، یکی از مهم ترین راهکارها آگاهی نسبت به این افکار و چگونگی مدیریت آن هاست. افکار غیر منطقی می توانند بر احساسات، رفتار و عملکرد فرد تأثیر منفی بگذارند. در ادامه به معرفی کاملتر مدیریت افکار غیر منطقی خواهیم پرداخت.

·      برای کنترل افکار غیرمنطقی افکار خود را بپذیرید

برای کنترل افکار غیرمنطقی افکار خود را بپذیرید

اغلب ما به افکار غیرمنطقی و مزاحم خود بیش از حد اهمیت می دهیم و تلاش می کنیم آنها را خفه کنیم یا به کلی از ذهنمان بیرون برانیم. اما این رویکرد نه تنها کارساز نیست، بلکه می تواند باعث تشدید و تداوم این افکار شود.

در عوض، بهتر است به این افکار توجه کنیم و آنها را بپذیریم. اینکه بگوییم “این یک فکر غیرمنطقی است” به جای اینکه آن را سرکوب کنیم، به ما کمک می کند تا فاصله خود را از آن برقرار کنیم و آن را با دید دیگری ببینیم. این رویکرد به ما اجازه می دهد تا این افکار را بدون قضاوت و داوری مشاهده کنیم و در نهایت موجب می شود که آنها به تدریج کمرنگ تر و کمتر مزاحم شوند.

دیگر اینکه، بپذیرید که شما به عنوان انسانی طبیعی، از داشتن افکار مزاحم و غیرمنطقی در امان نیستید. این امر کاملاً عادی و طبیعی است. تنها تفاوت شما با افراد دیگر این است که شما این واقعیت را پذیرفته اید و تلاش می کنید با آن با مهربانی و درک بیشتری برخورد کنید.

به جای تلاش برای سرکوب این افکار، به خود اجازه دهید آنها را احساس کنید و با آنها کنار بیایید. اجازه دهید آنها آزادانه در ذهن شما حضور داشته باشند بدون اینکه بخواهید آنها را تغییر دهید یا خود را به خاطر داشتن آنها سرزنش کنید. با این رویکرد تدریجاً این افکار کمرنگ تر شده و کمتر مزاحم زندگی روزمره شما خواهند بود.

در مجموع، پذیرش افکار و احساسات خود، هر چند گاه ناراحت کننده باشند، می تواند به شما کمک کند تا آرامش و سلامت روانی خود را حفظ کنید. با مهربانی و پذیرش به خود نگاه کنید و بدانید که این طبیعی است تا گاهی دچار افکار و احساسات ناخوشایند شوید. با این نگرش می توانید آنها را کنترل کرده و از گیر افتادن در چرخه ای از فکر و عمل جلوگیری کنید.

·       بازنگری و تغییر افکار منفی به افکار مثبت

بازنگری و تغییر افکار منفی به افکار مثبت

تغییر الگوهای فکری چالش برانگیز است، اما با استفاده از تکنیک های موثر می توان به تدریج این تغییر را ایجاد کرد. اولین قدم آگاهی از افکار خود است. در طول روز، توجه خود را به افکار و اندیشه هایتان معطوف کنید. هنگامی که فکر منفی یا غیرمنطقی را متوجه شدید، آن را یادداشت کنید. این کار به شما کمک می کند تا الگوهای فکری خود را شناسایی و درک کنید.

سپس، تلاش کنید تا جایگزین های مثبت و سازنده برای افکار غیرمنطقی پیدا کنید. برای مثال، به جای اینکه بگویید “نمی توانم این کار را انجام دهم”، بگویید “می دانم که می توانم با تلاش و تمرکز، این کار را به بهترین شکل ممکن انجام دهم”. این جایگزینی افکار منفی با افکار مثبت و امیدوارکننده، به تدریج ذهن شما را به سمت دیدگاه های مثبت تر و خوش بینانه تر هدایت می کند.

همچنین، توجه خود را به لحظه حال و چیزهای مثبت پیرامونتان معطوف کنید. به جای اینکه بر نقاط ضعف و مشکلات متمرکز شوید، سعی کنید بر پیشرفت ها، موفقیت ها و نکات مثبت زندگی خود تمرکز کنید. این کار به شما کمک می کند تا دیدگاه های منفی را کنار بگذارید و به جای آن، نگرش مثبت تری را در خود پرورش دهید.

به یاد داشته باشید که تغییر الگوهای فکری زمان بر است و نیاز به تمرین و پشتکار دارد. با ممارست و حوصله، می توانید به تدریج نگرش مثبت تری نسبت به خود و زندگی خود پیدا کنید. این تغییر نه تنها باعث بهبود احساس شما نسبت به خود می شود، بلکه می تواند به بهبود روابط شما با دیگران و موفقیت در زندگی نیز کمک کند.

·       سبک زندگی سالم، کلید تندرستی

سبک زندگی سالم، کلید تندرستی

در دنیای امروز، که با استرس و اضطراب پیوند ناگسستنی دارد، انتخاب یک سبک زندگی متعادل و سالم بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. این انتخاب ها نه تنها به بهبود سلامت جسمی کمک می کنند، بلکه می توانند به آرامش و تعادل روحی و کنترل افکار غیرمنطقی نیز دست یافت.

یکی از مهم ترین گزینه های پیش روی ما، ورزش و فعالیت های فیزیکی است. با شرکت در این فعالیت ها، نه تنها بدن سالم تر و قوی تر می شود، بلکه ذهن نیز به آرامش و تمرکز بیشتری دست می یابد. دویدن، شنا کردن، پیاده روی و حتی صرف زمان در طبیعت می تواند تاثیر شگرفی بر کاهش استرس و بهبود خلق و خو داشته باشد.

یوگا و مدیتیشن نیز از دیگر انتخاب های فوق العاده در این زمینه هستند. این تمرینات نه تنها به کاهش اضطراب کمک می کنند، بلکه به ایجاد آرامش درونی و افزایش تمرکز نیز کمک می کنند. برای افرادی که با اختلالات اضطرابی، وسواس فکری، یا اختلال استرس پس از سانحه دست و پنجه نرم می کنند، یوگا و مدیتیشن می توانند روشی مؤثر و طبیعی برای مدیریت این شرایط باشد.

در کنار این فعالیت ها، داشتن سرگرمی ها و تفریحات مناسب نیز نقش مهمی در سبک زندگی سالم ایفا می کند. این فعالیت ها می توانند به فرد کمک کنند تا از افکار منفی و تفکر غیرمنطقی فاصله بگیرد و به آرامش و رضایت درونی دست یابد. از پرداختن به هنر گرفته تا بازی های ذهنی، همگی می توانند در این زمینه مفید باشند.

در پایان، باید گفت که انتخاب سبک زندگی سالم، امری فردی و منحصر به خود هر کس است. با آزمایش و تجربه این انتخاب ها، هر فرد می تواند بهترین روش ها را برای خود کشف کند و به تندرستی و آرامش درونی دست یابد. در واقع، این نوع از زندگی، حاصل تعادل میان جسم و روح است.

·       درمان و تراپی: راه حلی برای دنیایی بهتر

درمان و تراپی: راه حلی برای دنیایی بهتر

در دنیای امروز، همه ما با چالش های متنوعی در زندگی روبرو هستیم. گاهی اوقات، این چالش ها می توانند بر سلامت روحی و روانی ما تأثیر بگذارند و رفتار و تفکر ما را تحت تأثیر قرار دهند. در چنین مواقعی، تراپی می تواند راه حلی مؤثر و مفید برای کنترل افکار غیرمنطقی باشد.

تراپی به افراد کمک می کند تا افکار و رفتارهای ناکارآمد خود را شناسایی و تغییر دهند. یکی از انواع درمان های مؤثر در این زمینه، درمان شناختی-رفتاری (CBT) است. در این روش، درمانگر به فرد کمک می کند تا باورهای منفی و تحریف شده ای را که بر تفکر و رفتار او تأثیر می گذارند، شناسایی و اصلاح کند.

به عنوان مثال، فردی که از ترس طرد شدن رنج می برد، ممکن است ناخودآگاه باور کند که وی شایسته پذیرش نیست. در این شرایط، درمانگر می تواند به او کمک کند تا این باور را بررسی و چالش کند. با کمک درمانگر، فرد می تواند راه های سالم تری برای تفسیر رویدادهای زندگی خود پیدا کند و از فاجعه سازی جلوگیری کند.

همچنین، تراپی به افراد کمک می کند تا ریشه های عمیق تر مشکلاتشان، مانند ترس ها و نگرانی های خاص، را شناسایی و مورد بررسی قرار دهند. این امر می تواند به بهبود عزت نفس و ایجاد دیدگاه مثبت تری نسبت به زندگی منجر شود.

در واقع، تراپی فرصتی است برای افراد تا به آرامش و رضایت درونی دست یابند. با کمک یک درمانگر مجرب، افراد می توانند چرخه های منفی افکار و رفتار را شکسته و راه حل های سازنده تری برای مشکلات خود پیدا کنند.

بدون شک، استفاده از تراپی می تواند تأثیر عمیقی بر زندگی افراد داشته باشد. این روش درمانی، نه تنها به بهبود سلامت روحی و روانی کمک می کند، بلکه به افراد امکان می دهد تا بر چالش های زندگی فائق آیند و به سمت زندگی بهتر و رضایت بخش تری حرکت کنند.

·       داروهای روانی برای درمان افکار غیرمنطقی

داروهای روانی برای درمان افکار غیرمنطقی

داروهای روانی نقش مهمی در مدیریت اختلالات روانی ایفا می کنند. این داروها می توانند به بهبود علائم و کاهش دشواری های روزمره افراد مبتلا به این اختلالات کمک کنند.

در اختلالات روان پریشی مانند اسکیزوفرنی، داروهای ضد روان پریشی معمولاً موثرتر از سایر درمان ها در کنترل علائم فکری هستند. این داروها با تنظیم سطوح برخی مواد شیمیایی در مغز، توهم ها، هذیان ها و سایر علائم را کاهش می دهند. البته استفاده صحیح از این داروها تحت نظر پزشک بسیار مهم است تا از بروز عوارض جانبی احتمالی افکار غیرمنطقی جلوگیری شود.

در اختلال دوقطبی نیز مصرف داروها برای کنترل دوره های شیدایی و افسردگی ضروری است. داروهای مورد استفاده شامل ثابت کننده های خلق، داروهای ضد افسردگی و داروهای ضد روان پریشی می شوند. این داروها با تنظیم سطوح مواد شیمیایی مغز به ایجاد ثبات خلقی کمک می کنند.

در اختلالات مصرف مواد، درمان به تنهایی با دارو کافی نیست و باید به موضوع اعتیاد نیز پرداخته شود. در این موارد، داروهای جایگزین مانند متادون یا بوپرنورفین می توانند به کاهش آثار منفی ترک اعتیاد کمک کنند. همچنین داروهای کاهش دهنده ی میل به مصرف مواد نیز گاهی تجویز می شوند.

در اختلالات اضطرابی نیز داروهای گوناگونی مانند SSRI ها (مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین) و SNRI ها (مهارکننده های بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین) تجویز می شوند. این داروها با تأثیر بر سطوح مواد شیمیایی در مغز، علائم اضطراب را کاهش می دهند. البته این داروها ممکن است عوارض جانبی مانند بی قراری، تهوع و یبوست داشته باشند.

در مجموع، داروهای روانی نقش مهمی در مدیریت اختلالات روانی و افکار غیرمنطقی دارند. با این حال، استفاده از آن ها باید همواره تحت نظر پزشک و با نظارت دقیق باشد تا از بروز عوارض جانبی احتمالی جلوگیری شود. همچنین استفاده از داروها به تنهایی کافی نیست و باید همراه با سایر رویکردهای درمانی مانند روان درمانی و آموزش های مناسب باشد.

درمان و کنترل افکار

سخن پایانی

در پایان، آنچه باید به خاطر داشت این است که متوقف کردن افکار غیرمنطقی نه تنها به سلامت ذهن و روان ما کمک می کند، بلکه می تواند زندگی ما را به سمت آرامش و شادابی بیشتر سوق دهد. با شناخت این افکار و تلاش برای جایگزین کردن آنها با افکار مثبت و واقع بینانه، می توانیم گام هایی مثبت در جهت بهبود کیفیت زندگی خود بردارید. شجاعت لازم برای مواجهه با این چالش را در خود بیابید و با پشتکار و صبوری، مسیر کسب آرامش درونی را طی کنید. به همه ما توانایی این کار را داده شده است، پس از این فرصت استفاده کنیم.

اشتراک‌گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.