هرچند که میزان اختلاف سنی در ازدواج دارای عدد مشخصی نیست. دربارهی فاصلهی سنی زیاد یا کم هم قانون ثابتی وجود ندارد. اما به طور کلی هر اختلاف سنی خاصی در ازدواج، مزایا و معایب خودش را دارد. باز هم، همین مسئله همیشه نتیجه مشابه نخواهد داشت.
در این مقاله میخواهیم این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم. ببینیم که چه میزان اختلاف سنی در ازدواج ، ایده آل است و چه مزایایی دارد؟
یقینا تناسب سنی از جمله موازین زیربنایی و اساسی در ازدواج است. بیتوجهی به آن، زمینه ساز بسیاری از کج خلقیها و ناسازگاریها در زندگی زناشویی خواهد شد.
وقتی از اختلاف سنی در ازدواج صحبت میکنیم، منظورمان فقط سن بیولوژیک نیست که به عنوان یک عدد درون شناسنامه درج میشود. سن عقلی یا شناختی از اهمیت بیشتری برخوردار است. ما انتظار داریم که دختر و پسر براساس سن بیولوژیکی که دارند، سن عقلی شان هم تکامل یافته باشد.
سن مناسب ازدواج چند سالگی است؟
سنین ۲۲ تا ۲۷ سالگی را سن مناسب ازدواج برای دخترها و ۲۵ تا ۳۰ سالگی را سن مناسب برای ازدواج پسرها در نظر میگیرند. اختلاف سنی مناسب یا ایده آل هم که براساس رشد بیولوژیک و عقلی دختر و پسر اتفاق میافتد و آنها را آماده ازدواج میکند، ۴ یا ۵ سال است. یعنی تقریبا مطابق با اختلاف سن تکلیف شرعی در اسلام که میتواند قدری کمتر یا بیشتر هم باشد.
باور ایرانیها برای اختلاف سنی در ازدواج
باور سنتی در جامعه ایران برای میزان اختلاف سنی در ازدواج این است که پسر باید از دختر برای ازدواج بزرگتر باشد. این باور از جهاتی دارای نقاط قابل توجه علمی و منطقی است. مانند بلوغ زودرس جسمی و جنسی و عاطفی و عقلانی اجتماعی در زن، رضایتمندی جنسی در حال و آینده زوج، دوران کوتاه باروری در زن و… . اما نقطه ضعف اساسی این باور هم، توجهنکردن به تغییرات مختصات زمان و مکان، تغییر نگرشها، سلایقها و خواستهها در نسلهای رو به جلو است.
یک معیار برای محاسبه اختلاف سنی در ازدواج
- نصف سن مرد + 7.1 = سن زن
به عنوان مثال مردی با سن 26 سال بهتر است با خانمی 19-21 ساله ازدواج کند.
براساس این فرمول هرچه سن مرد کمتر باشد، فاصله سنی کمتری با زن دارد. هرچه سن مرد بیشتر باشد فاصله سنی هم بیشتر میشود. مثلا مردی با سن 20 سال بهتر است با زنی 16- 18 ساله ازدواج کند. مردی با سن 50 بهتر از با زنی 31 -33 ازدواج کند.
بنابراین با این که میتوان آن را یک قاعده کلی در نظر گرفت، استثناهای فراوان هم دیده میشود.
در صورتی که دو طرف به بلوغ لازم برای ازدواج رسیده باشند، شخصیتهای سالم و همخوان داشته باشند و تطابق سایر عوامل ذکر شده، تا حداکثر 2 سال بزرگتر بودن دختر از پسر هم در این شرایط میتواند قابلقبول باشد. همچنین هماهنگی سایر عوامل به شدت میتواند اثر اختلاف سنی در ازدواج را کمرنگ کند.
تاثیر اختلاف سنی در ازدواج وقتی مرد بزرگتر از زن باشد
معمولا در این حالت مرد در حال پشت سر گذاشتن دوران جوانی و زن دوران نوجوانی است. از این رو مرد احساس میکند وظیفه مراقبت و آموزش زن ناپخته و خام خود را دارد. حسی شبیه حسهای پدارنه که به کنترلگری و امر و نهی زیاد منجر میشود و زمینه ساز ناهمسانی زیاد در اندیشه و افکار فردی و اجتماعی آن ۲ خواهد شد. نکته دیگر اینکه گذر از سن نوجوانی و ورود به جوانی برای زن کم سن وسال، سن دنبال کردن علایق و کشف استعدادها و ورود به مرحله پختگی است. صدالبته با آزمون و خطاهای بسیاری هم همراه است و معمولا مرد از آن برداشت طغیان و سرکشی دارد. چون این رفتارها ناخواسته بر میزان ناسازگاری و تنش بین او و همسرش افزوده است.
مسئله بعدی ویژگیها و تفاوتهای سنی زوج هاست. فرد کوچکتر (زن) ممکن است به تفریحات، سرگرمیها و رفتارهایی علاقهمند باشد که شاد و پرهیجان است. اما از نگاه فرد بزرگتر (مرد) چندان پسندیده و مقتضی شأن و مقام یک فرد متأهل نیست. در چنین ازدواجهایی حتی ممکن است خندههای کودکانه همسر، زمینه ایجاد ناراحتی و کج خلقی مرد را فراهم کند و مایه شرمساری و خجالت او در مقابل دوستان و خانواده اش شود.
تاثیر اختلاف سنی در ازدواج وقتی زن بزرگتر از مرد باشد
گذشته از آن که عرف معمولا پذیرای چنین ازدواجهایی نیست. این اختلاف سنی میتواند زمینه ساز مشکلاتی شود که به مرور زمان خودش را نشان میدهد. برای نمونه، ممکن است زن به جای نقش همسری نقش مادری را در زندگی مشترک بر عهده بگیرد. یعنی، چون زن خودش را از مرد پخته تر، باتجربهتر و عاقلتر میداند، در گذر زمان، با تغییر نگاه همسری به نگاه مادری، شروع به نصیحت، اندرز، سرزنش و آموزش شوهر خود میکند. نتیجه آن یا خستگی و درماندگی زن یا مقابله و ایستادگی مرد در برابر زن برای دفاع از اقتدارش است.
اگر هم این ازدواج براساس توانایی مالی زن صورت گرفته باشد، افزون بر اینکه زن احساس عشق واقعی را از مرد زندگی اش نمیگیرد، به علت مسئولیت امور مالی، دچار فرسودگی جسمی و روانی میشود. رابطه آنها خیلی زود به تعارض کشیده خواهد شد. گذشته از آن، ازدواجی که با تصور تغییر کردن و خود را وفق دادن انجام شده باشد، هیچ گاه به نتیجه مطلوب نمیرسد. چون این تغییر رفتارها چندان ماندگار و نهادینه نخواهند بود. در کنار این مسائل، خطر فرزندآوری در سنین بالا، بی علاقگی به برقراری رابطه جنسی از سن خاصی به بعد و از بین رفتن نشاط و شادابی جسمی در سن بالا در زنان هم مطرح است. همین امر میتواند باعث تنش بین آنان و همسران جوانشان شود.
وقتی سن زن و مرد برابر باشد
برابری سن در ازدواج در سنین پایین به همان اندازه اختلاف سنی زیاد میتواند دردسرساز باشد. چون وقتی سن زن چند سالی کمتر از سن مرد است، اطاعت پذیری او از مرد در جایگاه سرپرست خانواده بیشتر و راحتتر خواهد بود. گذشته از آن، زنان همیشه دوست دارند مرد زندگی شان فردی مقتدر، مستقل، توانا و پناهگاهی مطمئن برای آنان باشد. بنابراین، طبیعی است زنی که مرد زندگی اش از نظر سنی با او یکسان است، نتواند چنین تصوری را از شوهرش داشته باشد. همچنین، زنان به دلیل زایمانهای مکرر، شیردادن به بچه و سن پایین یائسگی بسیار زودتر از مردها شکسته میشوند. هم سن بودن زن و مرد و نداشتن اختلاف سنی در ازدواج باعث میشود خیلی زود شادابی و نشاط زن برای مردش از بین برود.
نتیجه گیری
باید اشاره کرد که یک نکته بسیار مهم در اختلاف سنی در ازدواج ، توجه به سن عقلی است نه سن تقویمی و شناسنامهای. چون مثلا ممکن است یک مرد 30 ساله به اندازه یک مرد 40 ساله بفهمد یا برعکس مهارت زندگی اواندازه یک جوان 20 ساله باشد. بنابراین به جز اختلاف سنی در ازدواج ، باید حتما تفاوت سن عقلی با سن تقویمی را هم در نظر گرفت.
دیدگاهتان را بنویسید