همه ما میخواهیم بدانیم برای چه زندگی میکنیم، آیا در زندگی ما معنایی وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد آن معنا چیست و چگونه میتوان آن را به دست آورد؟ لوگوتراپی– معنا درمانی دقیقا به همین موضوع پرداخته و به انسان کمک میکند معنای زندگی خود را بیابد.
معنادرمانی به بیماران کمک میکند که در هنگام ناامیدی، بهجای فکرکردن به چیزهایی که ازدستدادهاند، در جستجوی معنا باشند. از نگاه معنادرمانی زندگی تحت هر شرایطی، حتی بدترین آنها، معنایی دارد. در لوگو تراپی بر چهار بعد مرگ، آزادی، تنهایی و بیمعنایی که ریشه آنها در وجود انسان است، تاکید میشود.
لوگو تراپی یا معنادرمانی چیست؟
لوگو تراپی یا معنادرمانی یک روش درمانی است که بر یافتن معنا در زندگی تاکید دارد. بنیانگذار این رویکرد درمانی ویکتور فرانکل است که عقیده دارد باید در زندگی هر کس یک معنا و هدفی وجود داشته باشد و انگیزه انسان برای ادامه زندگی برابر است با یافتن این معنا و هدف در زندگی. او باور دارد که حتی در سختترین شرایط نیز زندگی میتواند معنایی داشته باشد. لوگو تراپی در واقع معنا و هدف زندگی هر فرد بررسی میکند.
نقطه شروع لوگوتراپی– معنا درمانی کجاست؟
فرض کنید مدتزمان زیادی است که در اردوگاه کار اجباری هستید و تمام اعضای خانوادهتان را در همین اردوگاه از دست دادهاید. از گرسنگی و سرما رنج میبرید و هرروزه ارزش انسانی شما زیر سوال میرود. چه حسی به شما دست میدهد؟ آیا فکر میکنید میتوانید در این شرایط سخت و طاقتفرسا ادامه دهید؟ شاید با خود بگویید هیچکس نمیتواند در این شرایط ادامه دهد و یا اگر هم بتواند حتما دیوانه خواهد شد. اما باید بگوییم که انسانهایی مثل ویکتور فرانکل بودهاند که توانستند از این شرایط جان سالم به در برند. حتما میپرسید چگونه ممکن است. اینجاست که بحث یافتن معنا در زندگی و لوگو تراپی به میان میآید.
فرانکل در دوران زندگیاش در اردوگاه کار اجباری دریافت که فردی که در زندگیاش معنایی نیابد و هدفی نداشته باشد نمیتواند به زندگیکردن ادامه دهد. اما مشکلی که وجود دارد این است که معنای زندگی برای هرکسی متفاوت است و نمیتوان یک فرمول کلی برای همه تجویز کرد. هر موقعیتی نیاز به پاسخ مختص خود دارد. برای مثال در آن اردوگاه افراد به معنای واقعی کلمه رنج میکشیدند و در آن شرایط نادیدهگرفتن رنجها کمکی به کاهش آنها نمیکرد. فرانکل در بخشی از کتابش دو نفر از افراد آن اردوگاه را مثال میزند که قصد خودکشی داشته و علت هر دو این بود که دیگر انتظاری از زندگی نداشتند. اینجاست که معنادرمانی وارد عمل میشود. باید به هر دو آنها فهمانده میشد که هنوز زندگی برای آنها چیزی در آستین داشت که باید بهخاطر آن هم که شده ادامه میدادند. فرانکل دریافت که یکی از آن دو مرد پدری بود که فرزندش در انتظار او بود و فرد دوم دانشمندی با چند کتاب بود که باید آنها را به پایان میرساند. فردی که چرایی هستی خود را میداند، میتواند هر چگونهای را تاب بیاورد.
فرانکل معتقد بود اگر ما اتفاقات را بدون هیچ معنایی بپذیریم، خیلی زود به فردی افسرده تبدیل خواهیم شد اما اگر بتوانیم برای درد و رنجهای خود یک معنی پیدا کنیم، دیگر بابت این رنج صدمهای نمیبینیم و بات پذیرش آن افسرده نخواهیم شد. بدون شک همه ما در زندگی گرفتار شرایط سخت زیادی میشویم و این انتخاب خودمان است که در برابر آن بجنگیم یا تسلیم شویم.
چرا خودکشی نمیکنید؟!
این سوالی بود که دکتر فرانکل از آن دسته از بیمارانش که از دردهای خود رنج میبردند میپرسید. به طور قطع هرکسی پاسخی متفاوت و مختص به خودش را داشت اما فرانکل از آن پاسخها به این نتیجه رسید که در زندگی هرکس چیزی وجود دارد. در زندگی یک نفر عشق به فرزند و در زندگی دیگری استعدادی که نمیخواهد آن را حرام کند. در واقع حقیقت وجودی انسان بر اساس مسئولیت او تفسیر و تعبیر میشود. همچنین از نگاه معنادرمانی، اگر رنج جزئی جدا نشدنی از زندگی است، پس حتما باید معنایی داشته باشد و هرکسی که بتواند به رنج خود معنایی دهد، دیگر آن رنج برایش آزاردهنده نخواهد بود.
چگونه میتوانیم معنای زندگی را بیابیم؟
فرانکل سه راه را به ما معرفی میکند:
- ایجاد یا انجامدادن یک کار
- تجربهکردن چیزی یا برخورد با کسی
- پذیرش اینکه رنج اجتنابناپذیر است و شاید بتوان همه چیز را از انسان گرفت ولی آزادی او را نه
6 فرض اصلی معنادرمانی
- جسم، ذهن، روح: این فرض میگوید ما انسانها از سه بخش جسم، ذهن و روح تشکیل شدهایم. فرانکل معتقد است که ما جسم و ذهن داریم اما ماهیت اصلی ما، روح ما است.
- زندگی در هر شرایطی معنا دارد: از نظر فرانکل هر اتفاقی که در زندگی ما میافتد حتما دلیل و معنایی دارد. او میگوید حتی اگر شما در بدترین موقعیت زندگی خود هستید حتما دلیلی پشت آن است و نتیجهای از آن به دست میآید. به عقیده او فرق بین فردی که از این موقعیت با موفقیت عبور کرده و کسی که شکست خورده است این است که فرد موفق معنای آن موقعیت سخت را پیدا کرده است.
- انسان اراده پیداکردن معنی را دارد: معنادرمانی بر این نکته تاکید میکند که انسان اراده پیداکردن معنی برای هر لحظه از زندگی خود را دارد. به بیانی دیگر انسان میتواند برای هر موقعیت و شرایطی معنایی بیابد و آن را انگیزه ادامه زندگی خود قرار دهد. این اراده یک اراده ذهنی بوده که به ما کمک میکند درد و رنج را تحمل کنیم.
- آزادی برای پیداکردن معنی: فرانکل معتقد بود معنی واقعی آزادی این است که هر فردی بدون محدودیت میتواند معنای زندگی خود را پیدا و آن را انتخاب کند. ذهن ما را هیچکس جز خود ما نمیتواند آزاد یا زندانی کند.
- معنای لحظات: معنای زندگی صرفا به یافتن یک معنا یا هدف کلی محدود نمیشود. بلکه ما برای تصمیمهای کوچک روزانه نیز به معنا احتیاج داریم. حتی کوچکترین تصمیمات نیز ممکن است در زندگی ما تغییرات بزرگی ایجاد کند. به همین دلیل همه ما باید سعی کنیم معناهای کوچک و جزئی زندگی را بشناسیم و آنها را پیدا کنیم.
- منحصربهفرد بودن همه افراد: آخرین اصل از اصول لوگو تراپی به این موضوع میپردازد که هرکدام از ما یک شخصیت منحصربهفرد داریم و تفکراتمان مختص به خودمان است. در واقع هر کس باید خودش به دنبال معنی واقعی زندگی خود بگردد و نباید از معنی کس دیگری استفاده کند.
تکنیکهای لوگوتراپی– معنا درمانی
تغییر نگرش
در این تکنیک افکار بیمار به چالش کشیده میشود و سعی رواندرمانگر بر این است که افکار منفی او به افکار مثبت و کارآمد تغییر یابد.
قصد متناقض
در این روش درمانگر از مراجع خود میخواهد که دقیقا کاری که از آن میترسد را انجام دهد. هدف این تکنیک این است که فرد یاد بگیرد از نشانههای رنجآور فرار نکرده و آن را بپذیرد.
اندیشهزدایی
اگر درمانگر از درمانجوی خود بخواهد به چیزی غیر از مشکلاتش فکر کند و به جنبههای مثبت زندگیاش نیز نگاهی بیندازد، تکنیک اندیشهزدایی را به کار برده است. هدف این است که ابتدا فرد از مشکلاتش فاصله گیرد، سپس روحیه او برای غلبه بر آنها تقویت شود و بعد به سمت فعالیتهای مثبت سوق داده شود.
لوگودراما
این تکنیک یک تکنیک گروهدرمانی است که از افراد میخواهند به یک موقعیتِ خوب فکر کرده و سپس احساسی که موقع تصور آن به آنها دست داده است را توصیف کنند. سپس از فرد خواسته میشود با همین احساس و در همین وضعیت در مورد راهکار مشکلش فکر کند. در این هنگام افراد حاضر در گروه میتوانند به یکدیگر کمک کنند.
گفتوگوی سقراطی
این روش اصلیترین راهکار لوگو تراپی است. درمانگر در این تکنیک افکار بیمار را به چالش میکشد و بعد با کمک خود او به دنبال یک معنی در زندگی وی میگردند. باید توجه کرد که این معنی با نوعی تجزیهوتحلیل به دست میآید و روانشناس باید بهدقت به حرفهای مراجع خود گوش بسپارد.
از معنادرمانی یا لوگو تراپی در درمان کدام اختلالات روانی میتوان بهره برد؟
- اضطراب
- افسردگی
- اختلال وسواسی – اجباری
- اختلال استرس پس از سانحه
کاربرد لوگوتراپی– معنا درمانی در زندگی روزمره
- چیزی بسازید!
- روابط خود را گسترش داده و با دیگران وقت بیشتری بگذرانید.
- بعد از عبور از یک ماجرا و اتفاق بد، تلاش کنید هدف و معنایی در آن بیابید.
- خیلی مهم است که شما درک کنید زندگی عادلانه نیست و نخواهد بود اما همیشه معنایی دارد، حتی در کوچکترین چیزها و یا در بدترین شرایط.
- فراموش نکنید هیچکس جز خودتان نمیتواند معنای زندگی را به شما هدیه یا آن را از شما بگیرد.
برخی از نقاط قوت و ضعف لوگوتراپی– معنا درمانی
نقاط مثبت
- این رویکرد درمانی مسئول زندگی شخص را کسی جز خود آن فرد نمیداند.
- صراحت و سادگی
- رویکردی است خوشبینانه و سازنده از وجود آدمی
- روشی موثر برای واژگون کردن تجربه افراد از افسردگی
نقاط منفی
- به عقیده برخیها این رویکرد بیشازحد سلطه جویانه است.
- استوار بودن بیشازحد بر زندگی شخصی فرانکل
- با وجود پشتوانه پژوهشی قابل قبول، برخی از مفاهیم آن چند تعریف داشته، تعریف برخی دیگر مبهم بوده و برخی از آنها غیر قابل تعریف هستند و باعث شده است این رویکرد درمانی با محدودیتهای پژوهشی رو به رو شود.
سخن نهایی
در لوگرتراپی، تعارض بین غرایز انسان علت مشکلات روانی در نظر گرفته نمیشود بلکه به ادعای این رویکرد درمانی، این مشکلات ناشی از برخورد و تعارض ارزشها است. معنادرمانی بهجای این که ریشه مشکلات فرد را در ناهشیار وی جستجو کند، با مسائل روانی وی برخورد میکند.
مطالب جالبی بود خصوصا معنا درمانی
چگونه میتوانم اطلاعات بیشتری و تمرین داشته باشم