بند ناف روانی بعد از تولد فرزند، از مادران جدا نخواهد شد. بند ناف بعد از تولد از لحاظ فیزیکی بریده میشود. اما در بعضی از والدین، این بند ناف به شکل ذهنی و عاطفی بین آنها و فرزندشان وجود دارد. وجود وابستگی کودک به والدین در سنین اول، موضوعی طبیعی است و باید این موضوع وجود داشته باشد تا دلبستگی کودک به صورت ایمن باشد و شخصیت کودک به صورت سالم رشد پیدا کند. همچنین با افزایش سن باید این وابستگی کمتر و کودک مستقلتر از دیروز شود. اما بعضی مواقع همان وابستگیهای کودکی تا بزرگسالی ادامه مییابد و والدین تلاشی برای جدا شدن این بند ناف نمیکنند و این موضوع در آینده خود را نشان خواه داد. اگر شما هم هنوز به عنوان والدین، درگیر این بند ناف روانی و عاطفی هستید؛ بهتر است این مقاله را مطالعه نمایید.
ویژگیهایی والدینی که بند ناف روانی خود را جدا نمیکنند!
برخی والدین به دلیل اضطراب شدید و نشخوارهای منفی روانی که دارند. معمولا تمایل دارند همانند زندگی درون رحمی 9 ماهه، از کودک خود مراقبت کنند و تمام رفتارهای کودک از بازی کردن گرفته تا خواب و خوراک و حتی تنفس فرزندشان را تحت کنترل و نظارت خود داشته باشند. این والدین اجازه نمیدهند بند ناف روان کودک از مادر بریده و مستقل شود. به همین خاطر این کودکان کاملا وابسته، لجباز، پرتوقع، دست و پا چلفتی، مضطرب، پرخاشگر و با اعتماد به نفس ضعیف بزرگ میشوند.
عواقب وابستگی شدید بین والدین و کودک
طبیعتاً مشکلاتی که این وابستگی در شخصیت، زندگی و آینده فرزندانتان ایجاد خواهد کرد، غیرقابل انکار است. این کودک از همان دوران ابتدایی زندگی خود تا بزرگسالی، طبق خواسته و مراقبتهای والدین قرار میگیرد. این وابستگی تبعاتی را در موضوعات زیر خواهد داشت:
تاثیرات وجود بند ناف روانی والدین، در تحصیل و تدریس
این والدین بیش از حد گرفتار زندگی فرزندانشان هستند. خصوصاً در زمان تحصیل آنها، هر چند به نظر بد نمیرسد که والدین درگیر تحصیل فرزندان شان باشند. اما والدین هلیکوپتری این را به نهایت میرسانند و ممکن است زمانی که بیش از حد درگیر و گرفتار فرزندان شان هستند؛ مشکلاتی و عواقبی را ایجاد کنند.
این والدین کسانی هستند که کارهای که معمولاً به عهده خود کودک است و میتواند به تنهای انجام دهد؛ برایش انجام میدهند. بدون اینکه فرزندشان بخواهد برایش معلم خصوصی میگیرند و مدام دربارهی نمرات درسی با معلم مدرسه صبحت میکنند.
این درگیریها باعث میشود تا والدین این هدف را دنبال کرده و مسائل و کارهای کودک را مدیریت کنند. به طور مثال دقت دارند که برنامه ریزی درست صورت بگیرد، تکالیف درسی به موقع انجام شود، در انتخاب دوست شان نظر بدهند و از فرزندانشان دفاع کنند. این در حالی است که در آینده این کودکان نمیتواند به تنهای از خود دفاع کنند.
این مسائل ممکن است تا بزرگسالانی کودک ادامه یابد تا جایی که دانشجویانی در دوره دکترا که برای ثبت نام در دانشگاه، پدر و مادرشان را همراه خود میآورند؛ برای مصاحبه استخدامی در یک شرکت یا اداره، با پدر و مادر خود میروند و حتی توانایی افتتاح یک حساب بانکی را ندارند و همراه والدین به بانک مراجعه میکنند.
پس اجازه دهید همانطور که بعد از تولد بند ناف کودک بریده میشود. برای مستقل شدن و بریدن بند ناف روانی او تلاش کنید تا دست و پا چلفتی و خام بار نیاید.
تاثیرات وجود بند ناف روانی والدین، بر ازدواج و زندگی مشترک فرزندانشان
یکی از مشکلات بارز در زندگی زوجهای جوان، دخالت خانوادههای طرفین است. اکثر زوجهای جوان، وقتی از مشکلاتشان صحبت میکنند؛ بیشتر به دخالت خانوادهها و اطرافیان اشاره دارند. عوامل مختلفی موجب دخالت والدین در زندگی زوجها میشود. یکی از این عوامل این است که زوجین خودشان اجازه این کار را میدهند.
زمانی که بر سر مسئلهای اختلاف نظر پیدا میکنند و بین آنها بحث و درگیری به وجود میآید و آنها این بحث و درگیری را با خانواده خود در میان میگذارند. هرچند خود زوجین بعد از گذشت چند ساعت، آن اختلاف را حل و فصل میکنند و مانند سابق به زندگی خود ادامه میدهند. اما والدین آنها، بحث و درگیری به وجود آمده را فراموش نمیکنند و مجبور به دخالت در زندگی فرزندشان میشوند و تنها منفعت فرزند خودشان را در نظر دارند. در این زمان ممکن است رفتارهایی با همسر فرزندشان نشان دهند که باعث ایجاد بحث و درگیری شود و کدورتهایی نیز به وجود آید.
بهتر است زوجهای جوان تا حد امکان مشکلاتشان را با والدین خود در میان نگذارند و اگر نیاز به کمک داشتند از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیرند. چون روانشناس بدون در نظر گرفتن منفعت یکی از طرفین، آنها را راهنمایی میکند تا بتوانند بهتر این مشکلات و اختلافات را حل کنند.
تاثیرات وجود بند ناف روانی والدین، در تغذیه کودک
رفتار هلیکوپتری والدین، بر روی تمامی کارهای فرزندان، کنترل و نظارت افراطی دارند، این رفتار والدین بر رشد احساسی و رفتاری کودکان تاثیر منفی میگذارد.
از مهمترین پیامدهای رفتار وسواسی این والدین، سوق دادن کودک به سمت بیاشتهایی و اختلال خوردن است. این والدین به دلیل تفکرات ناکار آمد و کودک تلویزیونی ( چاق و تپل، مودب و حرف گوش کن) که در ذهن دارند. هر وقت کودک چیزی بخواهد برایش سنگ تمام میگذارند و در این لحظه است که کودک میل و لذت چندانی به غذا خوردن ندارند.
کودکان این والدین به شدت در معرض اختلالات اضطرابی، اجباری و پرخاشگری هستند که لازم است این والدین برای درمان خود، نه کودک اقدام کند.
فرزند شما، همسرتان نیست!
بعضی مواقع والدین به خاطر وجود مشکلات عاطفی و تعارضات بین خودشان، یکی از والدین، فرزند خود را به جای همسر میبیند و خلأهای عاطفی خود را با فرزندش پر میکند و رفتارهای همسرگونه با فرزند خود دارد. این رفتار، تبعات بدی را در شخصیت فرزند بر جای میگذارد. هر چند ابتدای رابطه این والد است که وابستگی شدیدی را با فرزندش ایجاد میکند. اما با گذشت زمان این وابستگی دوطرفه و شدیدتر میشود و فرزند در زندگی خود استقلالی ندارد و تلاشی هم برای مستقل شدن نخواهد کرد.
نتیجه گیری
وجود وابستگی کودک به والدین در سنین اول، موضوعی طبیعی است و باید این موضوع وجود داشته باشد تا دلبستگی کودک به صورت ایمن باشد و شخصیت کودک به صورت سالم رشد پیدا کند. اما والدین در نظر داشته باشند که با افزایش سن باید این وابستگی کمتر و کودک مستقلتر از دیروز شود. چرا که بعضی مواقع همان وابستگیهای کودکی تا بزرگسالی ادامه پیدا میکند و والدین تلاشی برای جدا شدن این بند ناف نمیکنند. این موضوع در آینده تاثیرات خود را نشان خواهد داد که فرد شدیداً وابسته است و استقلالهای لازم را در زندگی ندارد و این موضوع بر اعتماد به نفسش تاثیر میگذارد.
پس باید این بند ناف در زمان مشخصی جدا شود تا فرد بتواند زندگی اجتماعی مستقلی تجربه کند. متاسفانه در برخی مواقع، فرزند در سنین بزرگسالی به خاطر احساسات ناهشیاری دارد، نمیتواند بند ناف روانی خود را قطع کند و هنوز نمیخواهد مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرد. والدین محترم، وقت آن رسیده که بند ناف روانی را آرام آرام از خود جدا کنید.
دیدگاهتان را بنویسید