تاریخ امروز30 اردیبهشت 1403
هوش هیجانی

هوش هیجانی شما چقدر است؟

هوش هیجانی، چیزی‌ست که تا به امروز در کلاس درس درباره‌ی آن بحثی نشده یا در محیط آموزشی مدرسه و خانواده در این رابطه آموزش ندیدیم، در صورتی که هوش هیجانی در کنترل رفتار و هیجانات ما و دیگران در زندگی نقش به سزایی دارد. پرداختن به این موضوع، تقریبا بحث جدیدی در حوزه روانشناسی است و تا قبل از این، به آن توجهی نشده بود. آیا می‌دانید هوش هیجانی چیست یا چه کاربردی دارد؟ چه کسانی مغز هیجانی دارند و آیا میزان هوش هیجانی در همه یکسان است؟ در ادامه به جواب تمام این سوالات می‌رسیم!

هوش هیجانی چیست؟

قبل از هرچیزی، بد نیست تعریف کوتاهی از هوش هیجانی داشته باشیم برای دوستانی که هیچ پیش زمینه و شناختی از آن ندارند. هوش هیجانی (EQ)، احساسی یا عاطفی، شامل شناخت، کنترل عواطف و هیجان‌های خود یا دیگران است. هوش هیجانی، اصطلاح فراگیری است که مجموعه‌ی گسترده‌ای از مهارت‌ها و خصوصیات فردی را دربرگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارت‌های درون فردی و بین فردی گفته می‌شود، که فراتر از دایره‌ی مشخصی از دانش‌های پیشین، مانند بهره‌ی هوشی و مهارت‌های فنی یا حرفه‌ای است. سنجش هوش هیجانی اولین بار در اواسط دهه 80، نزدیک به 90 میلادی مطرح شد، که امروزه زیر شاخه‌های متعددی برای بررسی آن وجود دارد، اما در این مقاله به مدل مختلط آن می‌پردازیم. دانیل گلمن، صاحب نظر علوم رفتاری و نویسنده کتاب «کار کردن به وسیله هوش هیجانی»، اولین فردی بود که این مفهوم را وارد عرصه سازمان کرد. گلمن هوش هیجانی را استعداد، مهارت یا قابلیتی دانست که عمیقا تمامی توانایی‌های فردی را در دایره خود دارد؛ در مدل گلمن به طور خلاصه پنج حوزه اساسی هوش هیجانی مورد بررسی قرار گرفته است:

1- خودآگاهی: شناخت هیجان‌ها و احساسات خود؛ این امر شامل ارزیابی دقیق توانایی‌هایتان است و اینکه چه وقت نیاز به کمک دارید و محرک‌های هیجانی‌تان چه هستند.

اگر یک فرد دارای سطح سالم و مناسبی از خودآگاهی باشد، نسبت به نقاط ضعف و قوت خود و این‌که رفتارش چگونه روی دیگران تاثیر خواهد گذاشت نیز مسلط خواهد بود. یک شخص خودآگاه معمولا بهتر از دیگران می‌تواند از انتقادات سازنده، چیزی یاد بگیرد.

هوش هیجانی

2- خودمدیریتی: مدیریت هیجان‌ها و احساسات خود؛ این مقوله به توانایی شما در کنترل هیجانات خود در مواقع اختلال و از هم‌گسیختگی آن‌ها اشاره دارد. تسلط بر خود، یعنی توانایی کنترل طغیان هیجانات، حفظ خونسردی در هنگام جر و بحث و اجتناب از رفتارهایی چون ترحم‌جویی و احساس ترس شدید، که موجب تضعیف شخصیت شما خواهد شد.


مقاله جذاب شخصیت شناسی از روی شکل بینی را در مجله زیبایی روژه بخوانید.

شخصی که EQ بالایی دارد، قادر است به شکلی بالغانه احساسات خود را بروز دهد و در مواقع لزوم، خویشتن‌داری را تمرین کند. چنین فردی به جای سرکوب احساسات خود، آن‌ها را به شکلی کنترل‌شده و محدود بروز می‌دهد.

هوش هیجانی

3- خودانگیزشی: همه‌ی اشخاص برای انجام عملی با هدف دستیابی به پاداش‌هایی مانند کسب پول و موقعیت، انگیزه می‌گیرند. البته مدل گلمن انگیزه را صرفا به‌ خاطر لذت شخصی، کنجکاوی یا رضایت از سازنده و مولد بودن خود شخص می‌داند.

افرادی که به لحاظ هیجانی باهوش محسوب می‌شوند، خودانگیخته هستند؛ یعنی آن‌ها به سادگی از طریق محرک‌هایی مانند پول یا مقام برانگیخته نمی‌شوند. این افراد به هنگام بروز ناامیدی عموما خوش‌بین و انعطاف‌پذیر هستند و با یک بلندهمتی و جاه‌طلبی درونی، خود را از مهلکه ناامیدی نجات می‌دهند.

4- دیگرآگاهی: تشخیص و درک هیجان‌ها و احساسات دیگران یا همان احساس همدلی؛ سه مورد قبلی بر هیجانات درونی اشخاص تمرکز داشتند، اما این مورد فراتر از هیجانات فردی است و به هیجانات مربوط به دیگران می‌پردازد، همدلی یا دیگرآگاهی مهارتی برای درک هیجانات دیگران و پاسخ درخور و مناسب به آن است.

کسی که از ویژگی همدلی برخوردار است، صاحب حس دلسوزی و درک طبیعت انسان هم هست، حواسی که به او اجازه می‌دهند تا با انسان‌های دیگر به لحاظ احساسی، رابطه برقرار کند.

هوش هیجانی

 

5- دیگر مدیریتی: مدیریت رابطه با دیگران؛ این بخش از هوش هیجانی جزو مهارت‌های اجتماعی محسوب می‌گردد و شامل به‌کارگیری همدلی و هم‌چنین مذاکره درباره‌ی نیازهای خود و دیگران است. یافتن زمینه‌ی مشترک با دیگران، مدیریت دیگران در محیط کاری و متقاعدکننده بودن، همگی مهارت‌های دیگر مدیریتی را شامل می‌شود.

توانایی همدردی به شخص اجازه می‌دهد که خدمات خوبی به دیگران ارائه کند و نگرانی‌ها و دغدغه‌های آن‌ها را پاسخ دهد؛ این اشخاص، قادرند تا خیلی سریع با هم‌گروهی‌های خود رابطه‌ای برپایه توافق و اعتماد برقرار کنند. هم‌چنین از جنگ قدرت و زیرآب‌زنی اجتناب می‌کنند. آن‌ها از کار کردن با سایرین لذت می‌برند و روابطشان با دیگران را بر پایه احترام پیش می‌برند.

مغز هیجانی

مغز فقط مسئول فکر کردن نیست، بلکه مرکز هیجانات و انگیزه‌های شماست. مغز شما به این موضوع اهمیت می‌دهد که اصلا شما دوست دارید فلان کار را انجام دهید یا خیر؟ یا اینکه احساس و خلق شما هنگام انجام آن کار چیست؟ در فکر کردن راجع به تمایل برای انجام کار، مغزِ با انگیزه‌ی شما دخالت می‌کند و مغز هیجانی‌تان، خلق شما حین انجام کار مربوطه را شکل می‌دهد.

برای احساس خوب داشتن، رویداد خوشایند غیر منتظره‌ای روی می‌دهد، مثلا هدیه ای از یک دوست دریافت می‌کنید، این واقعه ناحیه کلاهکی– شکمی مغز را برای آزاد کردن دوپامین فعال می‌کند، آزاد شدن دوپامین ساختارهای لیمبیک مغز را تحریک خواهد کرد و تحریک ساختارهای لیمبیک، احساس خوب را در شما به وجود می آورد. به این صورت که:

۱: ساختارهای خاص مغز حالت‌های انگیزشی و هیجانی خاصی را به وجود می‌آورند.

۲: عوامل زیست– شیمیایی، ساختارهای مغز را تحریک می‌کنند.

۳: رویدادهای روزمره، عوامل زیست شیمیایی را وادار به عمل می‌کنند.

 

چگونه به هوش هیجانی برسیم؟

برای سنجش هوش هیجانی خودتان می‌توانید مواردی که در ادامه بیان شده را مطالعه کنید و ببینید هوش هیجانی شما شامل کدام گزینه‌هاست.

داشتن دایره واژگان گسترده برای بیان احساسات 

هرچه راحت‌تر بتوانید کلماتی را برای توصیف دقیق احساس‌تان انتخاب کنید، درک خودتان نیز از وضعیت هیجانی‌تان بهتر می‌شود و راحت‌تر متوجه علت پیدایش آن احساس شده و می‌دانید که چگونه با آن برخورد کنید.

هوش هیجانی

کنجکاوی نسبت به حالات دیگران

هرچه کنجکاوی بیشتری نسبت به تشخیص حالت‌های مختلف هیجانی و همدلی با دیگران داشته باشید، بدین معناست که بیشتر به آن‌ها اهمیت می‌دهید و نسبت به آن‌چه بر آن‌ها می‌گذرد، حساس‌تر هستید و هوش هیجانی بالاتری دارید.

پذیرش تغییرات

آیا منعطف هستید و با شرایط اطراف به راحتی سازگار می‌شوید؟ افراد دارای هوش هیجانی بالا نسبت به تغییرات محیط آگاهند و برای رویارویی با هریک از این تغییرات مقدماتی را در نظر می‌گیرند.

شناختن نقاط ضعف و قوت

افراد دارای هوش هیجانی بالا، علاوه بر هیجانات و احساسات، به توانایی‌ها و ضعف‌های خود واقفند. آیا به خوبی پتانسیل‌های محیط اطراف و اطرافیان‌تان را شناسایی می‌کنید و توانایی استفاده از فرصت‌ها را دارید؟

قدرت شناخت دیگران

آیا توان شناختن دیگران، مقاصد آن‌ها و حال و وضعیت‌شان را دارید؟ آیا دیگران نمی‌توانند به راحتی شما را غافلگیر کنند؟ آیا شما انگیزه‌های اطرافیان و حتی آن‌هایی را که سعی می‌کنند انگیزه‌هایشان را از شما پنهان نگه دارند به راحتی تشخیص می‌دهید؟ اگر پاسخ تان مثبت است، شما هوش هیجانی خوبی دارید.

آزرده خاطر نشدن

اگر شما شناخت خوبی از خودتان داشته باشید، دیگران به سختی می‌توانند شما را با حرف‌هایشان آزرده کنند.اگر کسی با شما در جمع شوخی کنند ناراحت نمی‌شوید؟ یا حتی خودتان زمینه این کار را فراهم می‌کنید؟ اگر به وضوح مرز میان شوخ طبعی و تحقیر را تشخیص می‌دهید هوش هیجانی شما بالاست.

هوش هیجانی

قدرت “نه” گفتن

آیا شما می‌توانید به سادگی “نه” بگویید؟

تحقیقاتی در دانشگاه سن فرانسیسکوی کالیفرنیا نشان داده‌ است که، هرچقدر نه گفتن برای شما دشوارتر باشد، به همان میزان احتمال تجربه استرس یا افسردگی در شما بالا می‌رود و کسی که از این توانایی برخوردار است هوش هیجانی بالایی دارد.

گذر از اشتباه

آیا اشتباهات گذشته خود را مدام به خاطر می‌آورید یا بدون آن که آن‌ها را فراموش یا انکار کنید از آن فاصله می‌گیرید؟ افراد با هوش هیجانی بالا، خود را با اشتباهات‌شان یکی نمی‌بینند، اما آن‌ها را فراموش هم نمی‌کنند.

بخشیدن بی توقع

آیا وقتی چیزی را به کسی هدیه می‌دهید یا می‌بخشید از او توقع جبران دارید یا هدیه دادن صرفا برای شما لذت بخش است؟ افراد با هوش هیجانی بالا، از بخشش بدون توقع، لذت درونی می‌برند و روابط قدرتمندی را برای خود می‌سازند؛ زیرا برای دیگران اهمیت قائل‌اند.

هوش هیجانی

راه ندادن به منفی بافان

وقتی با افراد منفی باف مواجه می‌شوید، چه می‌کنید؟ آیا اجازه می‌دهید تا احساسات منفی آن‌ها راجع به موضوع، روی شما هم اثر بگذارد یا خود را با کنترل احساساتتان از درگیر کردن با موضوع دور می‌کنید؟ افراد با هوش هیجانی بالا، زمانی که با یک فرد منفی روبه رو می‌شوند، با رویکردی منطقی با وضعیت برخورد می‌کنند. آن‌ها احساسات خود را در لحظه شناسایی کرده و اجازه نمی‌دهند خشم، بر وخامت اوضاع دامن بزند.

کمال گرا نبودن

آیا مدام خود را با موقعیت‌های آرمانی مقایسه می‌کنید و از این که در وضعیت کاملی نیستید، خود را سرزنش می‌کنید؟ افراد با هوش هیجانی بالا، شرایط آرمانی را به عنوان مقصد هدف گذاری نمی‌کنند؛ زیرا می‌دانند که چنین موقعیت‌هایی واقعی نیستند. ما انسان‌ها، طبیعتا نقص پذیریم یا امکان شکست خوردن وجود دارد.


درباره تاثیرات موسیقی بر انسان چه می‌دانید؟

تقویت هوش هیجانی

برای افزایش هوش هیجانی راه‌های زیادی هست که می‌توانید از طریق آن‌ها روی خودتان کار کنید.

برای مثال زمان بیشتری را برای توجه به رفتارتان در نظر بگیرید و دقت کنید که در هر موقعیتی چگونه برخورد می‌کنید؛ زمانی که به عکس‌العمل‌هایمان در برابر این احساسات آگاه‌تر می‌شویم، مدیریت آن‌ها آسان‌تر می‌شود. سعی کنید در مورد نظرات و افکار خودتان بیندیشید و مسئولیت احساسات خود را بر عهده بگیرید؛ چرا که منشاء احساسات و رفتارهایمان، خودمان هستیم نه سایر افراد و هنگامی که شما مسئولیت احساسات و رفتارهای خودتان را متقبل شوید، در همه قسمت‌های زندگی‌تان تاثیر مثبت آن را خواهید دید. برای افزایش هوش هیجانی بهتر است احساسات منفی را نادیده نگیرید، زیرا درک علت احساس منفی توانایی حل مسائل منفی در آینده را در شما زیاد می‌کند.

هوش هیجانی

نتیجه گیری

هوش هیجانی یعنی این‌که فرد برای به دست آوردن پاداش بزرگ‌تر، پاداش‌های کوچک را نادیده بگیرد، اجازه ندهد نگرانی و استرس یا خاطر اشتباهات گذشته، قدرت تفکر و استدلال او را مختل کند، در شرایط مختلف بتواند امید را در خود زنده نگه دارد، با دیگران همدلی کند، احساسات دیگران را درک کند، در برابر مشکلات پایداری داشته باشد و در همه حال انگیزه خود را حفظ کند.

اشتراک‌گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.